اشتراک با دوستان

متن ترانه

میگن دنیا دو روزِ بد نمیگن یادت باشه یه روزی پیر میشی
بُنِ فرداتو محکم کن که روزی اسیرِ بازیِ تقدیر میشی
ببین این خونه رو سقفش چه کوتاست میگن اینجا خدا هم دل شکستست
تو قلبِ این مردمونش عشق کم نیست چه حیفِ دستاشون اینجوری بستست
جوونیشونو پایِ ما گذاشتن همینایی که اینقدر سر به زیرن
چیکار کردیم باهاشون که یه عمرِ اونا از زندگیشون سیرِ سیرن
یکی پیرِ یکی بیمار و خسته تو کهریزک کسی غربت نداره
اگه از خونه هاشون دورن اینجا دلایی هم براشون بیقرارِ
علائم اینجا سفت و سخته به اینجا پا نمیذارِ زمستون
کمک کن تا بتونن باغبونا نذارن خشک بشن گلهای خندون

خشایار اعتمادی بازی تقدیر