اشتراک با دوستان

متن ترانه

سن و سالم کم بود غرق بازی بودم
به همون دنیای ساده راضی بودم
شاد بودم شاد و سرخوش و بازیگوش
سادگی دنیامو میگرفت در آغوش
هرکجا میرفتم میشکفتم در خود
شیطنت می کردم عشق جاری میشد
اون روزا یادم هست زندگی با ما بود
پدرم می جنگید مادرم زیبا بود
روزهای خوبو بی صدا سوزوندیم
بین اون بازی ها کاش جا می موندیم
روزهای خوبو بی صدا سوزوندیم
بین اون بازی ها کاش جا می موندیم
عشق میدادیمو میگرفتیم از هم
قهرها کوتاه بود دوستی ها محکم
زندگیمون خالی از غم و ماتم بود
شاد بودم وقتی سن و سالم کم بود
روزهای خوبو بی صدا سوزوندیم
بین اون بازی ها کاش جا می موندیم
روزهای خوبو بی صدا سوزوندیم
بین اون بازی ها کاش جا می موندیم

سیامک عباسی روزهای خوب