اشتراک با دوستان

متن ترانه

حال من پریشان شد جان من از تو ویران شد شب و رشید و آوازم گریه های باران شد
بر زمین نمیتابد ماه من که پنهان شد آتشم از سر شور تو امشب میبردم به کجا
عشق تو هرجا بی کس و تنها میکشدم که بیا
داغم از فسون تو در جانم جنون تو میتابی و من هنوز تاریکم بدون تو
با لیلا بگو چه شد مجنون تو …
چون باران بی نوا میبارم به هر کجا تا یابد نشان تو
دل بستم به گریه ها در شب های بی صدا افسون تو …
در سینه چه گویمت من شکسته آوازم خاموشم که بشنوی تو به نغمه سازم
آتشم که بی صدا در تو میکشد مرا به جلوه ی سراب ها
شعله ام که بی امان از تو میدهم نشان مرا ببر به خواب ها
شعله ام که بی امان از تو میدهم نشان مرا ببر به خواب ها

مجید اخشابی گریه های باران