اشتراک با دوستان

متن ترانه

وقتی که شب حکم شبیخون داد
صحرا پر از خون کبوتر شد
توی چشام دریای بارونو، توی گلوم بارون خنجر شد
از آب یاد مبهمی دارم، چون تشنه‌ام سیراب می‌میرم
از مردمِ بزدل دلم خونه، از کوفه‌ی دلگیر دلگیرم
ای کاش پیش خواهرم بودم تا باز مرهم رو پرم می‌ذاشت
دستی بریده، دست مظلومی گل روی قبر مادرم می‌ذاشت
ای کاش پیش خواهرم بودم تا باز مرهم رو پرم می‌ذاشت
دستی بریده، دست مظلومی گل روی قبر مادرم می‌ذاشت
ایمان من بی وقفه رنجم داد، آزاده بودم پس جفا دیدم
مکر و دو رنگی؛ ظلم و بد قولی؛ آه! از اهل دنیا کِی وفا دیدم
دنیای بی ارزش چه می‌دونه کی غصه داره، کی دلش خونه
این دردکه غمگین تر از درده این خونه که قرمزتر از خونه
حس می‌کنم از دور از نزدیک عطر حرم، عطر شهیدا رو
بیزارم از این خیل ابن الوقت، پس می‌زنم ابن الیزیدا رو
ای کاش پیش خواهرم بودم ، تا باز مرهم رو پرم می‌ذاشت
دستی بریده، دست مظلومی گل روی قبر مادرم می‌ذاشت
ای کاش پیش خواهرم بودم ، تا باز مرهم رو پرم می‌ذاشت
دستی بریده، دست مظلومی گل روی قبر مادرم می‌ذاشت

محسن چاوشی دل خون