اشتراک با دوستان

متن ترانه

باور کن باور کن تنها ماندی دلا
دردا من دردا تو دردا از عشق ما
باور کن باور کن غربت را غصه را
ای آشنا
باور کن باور کن تنها ماندی دلا
دردا من دردا تو دردا از عشق ما
باور کن باور کن غربت را غصه را
ای آشنا
باور کن می میری می سوزی در گناه
سرگردان بی سامان بی یاور بی پناه
مرگت را باور کن تنها بی تکیه گاه
ای همصدا
می سوزی می سازی با دردی اینچنین
بی شعله بی آتش بی باور بی یقین
دلها را باور کن باور کن یاراَ

محمد اصفهانی معصومیت پایانی