آیدین آغداشلو: شجریان معنای منهدمی را جستوجو میکند که بیشتر از ها ها ها های مرسوم استواو موزیک , رسانه پخش موسیقی آنلاین
«آیدین آغداشلو»، نقاش برجستهی ایرانی به مناسبت تولد ۸۰ سالگی خسرو آواز ایران، یادداشتی را درباره استاد محمدرضا شجریان منتشر کرد.
به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک ، در این یادداشت که آغداشلو آن را با عنوان «با قامتی خدنگ…» در صفحه رسمیاش منتشر کرده،
آمده است:
«هر هنرمند بزرگی همیشه در جایگاهی مشابه جایگاه امروز استاد محمدرضا شجریان قرار نمیگیرد – هرقدر هم خوب و توانا باشد – چون هنرمندهای اندکی این بخت را دارند که در مقطع تاریخی خاصی، حامل و حاوی روح ملی و آرزوهای ملتشان شوند… و او به شایستگی شده است.
استاد شجریان را بیش از چهل سال است که میشناسم. از شبهای چهارزانو نشستن بر چمن خوشبوی اطراف صحنههای اجرای آواز و موسیقی سنتی و تماشای هنرمندان یگانهای که با وقار و فروتنی ساز میزدند و آواز میخواندند و وقتهایی هم لباس های متحدالشکلی از پوشاک سنتی ولایتهای متنوع و رنگارنگ این سرزمین پهناور را تنشان میکردند… و شجریان با آن صورت مطبوع و انبوه موی سیاه رنگ و صدای فوق العادهاش در میانشان میدرخشید و من باراولی بود که با موسیقی سنتی جدی ایرانی، در عرصهای چنین گسترده مواجه می شدم و این برای منی که پیش از آن علاقهای و شناختی در این زمینه نداشتم و تنها به یمن شبهایی که مرحوم دردشتی به دعوت شوهرخالهام برایمان – اغلب بیساز – آواز میخواند و سحرمان میکرد – در آن سال های نوجوانی همیشه مضطربم – این اتصال دلپذیر صورت میگرفت.
اما از آن سالها – که با اتوبوس، خودمان را ژولیده و چروکیده میرساندیم به شیراز تا اشتوکهاوزن را در کنار عبدالوهاب شهیدی گوش کنیم و قوالی را پس از پیتر بروک ببینیم – فاصلهای اساسی افتاد میان من و آن موسیقی شریف و محزونی که بعد ها شجریان نمایندگی نمایشش را داشت. از اواخر دهه پنجاه بود که شجریان در ذهن من عمدهتر شد و این بار نه به خاطر حنجرهاش که به خاطر سر انگشتان چیره وچابکش؛ خوشنویس قابلی شده بود و مرا که سالها بود خوشنویسی دغدغهام بود به تعقیب و تماشای راهی که میرفت واداشت و میدیدم چه نستعلیق نویس قابلی دارد میشود و دریافتم آدمی در این میان هست که پروای امر عمده تری دارد و دارد معنای منهدم و پراکنده شدهای را دنبال و جستوجو میکند که بیشتر – خیلی بیشتر – از ها ها ها های مرسوم و معمول است.
دریافتم به دنبال همان تجمع مبارکی است که پیشتر در موسیقی ایرانی به صورت همراهی شعر و موسیقی و آواز شکل گرفته بود و در معماری با کنارآمدن خشت و آجر و کاشی و گچ و در کتاب آرایی با همراهی خوشنویسی و نقاشی و ادبیات. از اینجا بود که بیشتر مراقب و گوشبهزنگ شعوری شدم که میدانست در دنیایی زندگی میکند که کارش مچالهکردن معناهایی است که در فاصلهای تاریخی دارند دور میشوند و باکی هم ندارد که خانههای سیساله در آن کلنگیاند – چه رسد به گنبد رفیع سلطانیه! و مهرش را در دل گرفتم. روزی ناشرش از من خواست تا صورتش را برای پوستر کنسرتش نقاشی کنم، و کردم و کار بدی هم نشد. شبی در جایی میهمان بودیم و نشسته بر روی فرش. صاحب خانه – کاسه تار در بغل – با احترام تمام از استاد خواهش کرد تا چیزی بخواند و او هم با آرامش و وقار رد کرد و تا چند بار این اصرار و انکار مکرر شد تا سُراندم خودم را به طرفش و زانویم که به زانویش رسید در گوشش زمزمه کردم که نازنین، ما نقاشها در جا نمیتوانیم مردم را به طرب بیاوریم و این موهبت از آن شاعران و نوازندهها و خوانندههاست. بخوان و با صدایت عالمی را به طرب بیاور… و خواند و «صدای سخن عشق» را «زیر گنبد دوار» گسترد و ماندگار کرد… و سالهای دراز تا به امروز، مهر و ارادت و دلبستگی من به او مستدام ماند همچنان. و خوشا به حال من.
چهطور میشود هنرمندی راوی روح مردمش میشود؟ در درازمدت و در کوتاهمدت؟ فردوسی میشود برای همیشه و حافظ و مولوی و استاد علیاکبر بناءاصفهانی و کمالالدین بهزاد میشوند در درازمدت، تولستوی و شکسپیر و سنان معمار و دانته میشوند در درازمدت. واگنر میشود در کوتاهمدت- و گاندی- که هنوز بر روی پایههایشان بیتزلزل ایستادهاند. کار زیادی میبرد تا استاد «محمدرضا شجریان» به چنین قامتی برسد، اما فقط کار نیست، درست بودن و فروتنی و مهربانی هم هست. همیشه همراه مردم بودن – به تأسی از شیخ نجمالدین کبری – هم هست. لحظه را درستسنجیدن و خمنشدن در برابر مال و منال و منصب هم هست. یکپارچهکردن آرزوهای پراکنده مردمی که گم میشوند و نمیدانند چه میخواهند هم هست… و خیلی چیزهای دیگر هم هست.
حاملین روح ملی مردم میمانند و دولتها میگذرند: حکیم ابوالقاسم فردوسی طوس. نیازی به نشانی دارد؟
قبا و تاج نگهبانان روح ملی را نمیشود برداشت و برگرفت. کار فلانیوبیساری نیست. این تاجی است که مردمان بر سرشان میگذارند و همانها هم، در پی هر خطایی، میتوانند خلع کنند.
استاد محمدرضا شجریان با آبرو و بلندقامت، بر جایگاهش خدنگ ایستاده است.
می پسندم
- 2,092 نگاه
- 0 دیدگاه
اشتراک در شبکه های اجتماعی
شاید نوشته های زیر برای شما جالب باشد
انتشار آلبوم «سالارعقیلی» پس از ۱۹ سال
- 1,985 نگاه
اجراهای صحنهای بدون افزایش قیمت بلیت از سر گرفته میشود
- 2,163 نگاه
۵ بهمن آخرین مهلت ثبت نام در جایزه موسیقی و رسانه جشنواره موسیقی فجر
- 1,527 نگاه
انتخاب آثار و گروههای سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر پایان یافت
- 1,928 نگاه