احسان خواجه امیری صحنه

متن ترانه

یکی بود چند سال تو زندگیم که من کل دنیامو مدیونشم
کسی که هنوزم دلم پیششه کسی که هنوزم مثل جونشم
کسی که هنوزم تو تنهاییام دلم وقتی خیلی براش تنگ شه
میرم پای سازم که دلتنگیام با یک شعر غمگین یه آهنگ شه
زمانی که رو صحنه وایمیستم زمانی که چشمم تو مردم گمه
محال نپرسم یه بار از خودم یعنی امشب اون بین این مردمه
محال نپرسم یه بار از خودم اونم مثل من بیقراره یعنی
کدوم شعرمو زمزمه میکنه این آهنگمو دوست داره یعنی
زمانی که رو صحنه میرم هنوز زمانی که پر میشم از بغض و تب
محاله روی آخرین صندلی یکی عین اونو نبینم یه شب
یکی عین اونو نبینم یه شب
زمانی که رو صحنه وایمیستم زمانی که چشمم تو مردم گمه
محال نپرسم یه بار از خودم یعنی امشب اون بین این مردمه
محال نپرسم یه بار از خودم اونم مثل من بیقراره یعنی
کدوم شعرمو زمزمه میکنه این آهنگمو دوست داره یعنی

احسان خواجه امیری صحنه