اشتراک با دوستان

متن ترانه

غرورم و کشتی نشنیدی حرفام و
هیچی نگفتم تا نبینی اشکام و
هیچ وقت نفهمیدی چه حالی من دارم
خودت می خواستم و به جز تو کسی رو ندیدم کنارم
صحنه سازی کن با دل من تو بازی کن
بگو نمی فهمه اینجوری خودت و رازی کن
صحنه سازی کن با دل من تو بازی کن
بگو نمی فهمه اینجوری خودت و رازی کن
از همون اول یه حسی داشتم
من واسه ی تو رو قلبم پا گذاشتم
حیف منه ساده تو شدی دنیام
تا تو رو دیدم شروع شد خواب و رویام
صحنه سازی کن با دل من تو بازی کن
بگو نمی فهمه اینجوری خودت و رازی کن
صحنه سازی کن با دل من تو بازی کن
بگو نمی فهمه اینجوری خودت و رازی کن

بابک مافی صحنه سازی