برای فخر ملک پیانوی ایرانی
بانوی هنرمند، فخری ملکپور (مدرس) یکی از نمونههای عالی برای مفهوم «مکتبداری» در موسیقی کلاسیک ایرانی است. همین موضوع قدر و مرتبه ایشان را بسی بالاتر از یک نوازنده دانا و با احساس ترسیم میکند. از چندین جهت، مقام ایشان در موسیقی کلاسیک ایرانی، ممتاز و متمایز از دیگر کسانی است که در ساز تخصصی خود، عمر صرف کرده و برحسب استعدادشان به مقامی رسیده اند. اگر بخواهیم این مقام والا را در فشردهترین عبارت خلاصه کنیم حاصلش همین چند کلمه است: مسئولیت فرهنگی و انسانی.
به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک ، اما حاصل عمری هشتاد و پنج ساله، آن هم با هفتاد و چند سال سابقه حضور در موسیقی، در این کلام فشرده، فهمیده نخواهد شد. نگارنده در این یادداشت مختصر که از سر ارادتی بوده و نه برحسب لیاقتی (که نداشتهام)، سعی دارد فهرست وار، تعدادی از این خصوصیات را که وجود گوهرین بانو ملکپور را معرفی میکنند، توضیح دهد. امیدوارم کاستیهای ذهن و زبان این کمترین ارادتمندشان را ببخشند و نادیده بگیرند.
بانو ملک پور از «استاد دیدهترین» هنرمندان هستند. تنها سایه رفیع استاد مرتضی محجوبی بالای سر ایشان نبوده است. منظومه درخشانی از نامهای بلند و جاویدان در محیط پرورش و آموزششان حضور داشتهاند: عبدالحسین شهنازی، حسین تهرانی، احمد عبادی، ادیب خوانساری، رهی معیری و… خلاصه، یک نسل طلایی از بزرگترین هنرمندان، معلمان ذوق و استعداد ایشان بودهاند. چنین فرصتی در آن زمان هم برای هر کسی وجود نداشت و امروز… امروز فقط میتوان آن را جزو آرزوهای محال قلمداد کرد. پدر هنرشناس ایشان، شادروان ذبیحالله ملکپور از هیچ امکانی برای پرورش چنین ذوق لطیف و گیرایی فروگذار نکرده و غیر از موسیقی، در سایر زمینههای ادبی و فرهنگی نیز بهترین استادان زمان را به خدمت گرفته بودند: از خوشنویسی تا شعر و ادب و از جغرافیا و تاریخ تا زبان آموزی. بانو ملک پور سالهای آغازین عمر را در غنیترین محیط ممکن گذرانده و به بهترین نحو آموزش دیدهاند.
بانو ملکپور، ثمره همه آموختههایشان را در نوازندگی پیانوی ایرانی به شیوه استاد محجوبی به کار گرفتهاند: لطافت زخمههای سه تار؛ شیرینی هنر ضربی خوانی و تنبک نوازی، کششها و حالات زیبای هنر آواز ایرانی؛ شعرشناسی؛ همه و همه، در نوازندگی پراحساس خانم ملکپور، قابل شناساییاند. اصولاً هنر نوازندگی پیانوی ایرانی به ردیف شناسی و نواختن یک ساز اصیل ایرانی (بویژه سه تار) بسیار وابسته است و شخص استاد محجوبی نیز چنین مسیری را در اوایل عمر پیموده بودند و به شاگردان مستعدشان نیز سفارش میکردند.
بانو ملکپور عزیز، در تمام این هفتاد و چند سال نوازندگی پیانو وفاداری تام و تمام خود را به اصول و فنون و ظرایف روش استادشان، مرتضی خان محجوبی حفظ کرده و از تجربه گراییهای بیقاعده و از دخل و تصرفهای دلبخواهی در آموزشهای استادشان پرهیز داشتهاند. یکی از مهمترین شاخصهای هنرمند کلاسیک، همین است: اصرار بر حفظ دقیق چارچوبها و پرورش احساس آزاد در محدوده آن، که هنرمند مستعد را در آن واحد، هم اصیل و هم خلاق تربیت میکند. پایبندی ایشان به روش استادشان، در لحظه لحظه اجرایشان معلوم است ولی تفاوتهای شخصی و احساسی هردو نفر نیز مشخص است. باید اذعان کرد که تا امروز هیچکدام از شاگردان خانم ملکپور، نتوانستهاند در حد و حدود استادشان، این حد از اصالت و فردیت را عملاً نشان بدهند و میتوان گفت هنوز هم شباهت ظاهری و باطنی اجرای بانو ملکپور به اجراهای استاد محجوبی، بیش از همه افرادی است که میشناسیم.
بانو ملک پور یک تنه به اندازه چند شاگرد وفادار کار کرده و چراغ مکتب استاد محجوبی را روشن نگه داشتهاند. چهل سال اخیر زندگیشان وقف این کار بوده و به تمامی لایق واژه «وقف» است. تاریخ موسیقی ایران، حتی در حد یک نفر، یاد ندارد کسی را که سالها و سالها، دهها شاگرد را بدون پذیرش دیناری و بدون هیچ توقعی آموزش بدهد و تنها خواستهاش رعایت شئونات هنری و اخلاقی باشد. دریغ که این هنرمند فداکار و ایثارگر، هیچگاه پاسخ درستی از این همه پاکی و درستی نگرفته و از حق ناشناسیهای پیاپی، روحی آزرده و ناخرسند دارد. البته هواخواهان و دوستدارانشان نیز فزون از حد و شمارند و جمعیت غیرقابل تصوری که در زمستان ۱۳۹۷ برای بزرگداشتشان در تالار وحدت گرد آمدند، گواه این محبوبیت استثنایی است.
خانم فخری ملکپور یگانه یادگار استاد محجوبی و انتقال دهنده روش نوازندگی ایشان به معاصرانند. مهمترین یادگار ایشان برای امروز و آینده، آلبوم «مشق استاد» است که کتاب آن حاوی نغمه نگاریهای استاد محجوبی به خط نت ابداعی شان و سیدیهای آن حاوی اجرای خانم ملکپور از آن نغمات است. این مجموعه به شرط حضور یک استاد باصلاحیت، برای دوستداران شیوه استاد محجوبی بسیار قابل استفاده است. گذشته از این، تعداد قابل توجهی سیدی حاوی تکنوازیها و نیز همنوازیهای ایشان با هنرمندان گوناگون به دوستداران عرضه شده است. خانم ملکپور دارای صدای خوش موروثی بوده و قریحه آهنگسازی نیز دارند و آثاری را به همراه ترانه سرایان بزرگ معاصر ساختهاند.
چنین تاج گل هزار رنگ، عطری و بویی دارد که تأثیر لطیف آن برای عارف و عامی قابل درک است. موسیقی، در کالبد خویش، مجموعهای از دانش و مهارت است که روح و روان این کالبد را دنیای درونی، سلوک معنوی و عواطف انسانی تشکیل میدهد. میزان نیرومندی نفوذ و ایجاد شور و حال و تقویت حس زیباشناسی در موسیقی، بسته به کیفیت و نوع درونیات هنرمند است. از یک برنامه تکنوازی و بداههپردازی تا آفرینش یک قطعه ماندگار (به شرط اجرای درست)، میتوان جهان درون هنرمند را حس کرد. به تصدیق همگان، اجراهای خانم ملکپور درسنین گوناگون عمر، همگی حاوی احساسی آکنده از لطافت، پاکیزگی، آرامش و نوعی «رهایی» ژرف و زیباست که بیش از این در وصف نیاید و باید بارها در خلوت شنید و شنید و با آن همدلی کرد تا بتوان در آن وارد شد. تا جایی که نگارنده در مدت ۲۲ سال افتخار معاشرت با ایشان مشاهده کرده، متأسفانه هیچکدام از شاگردانشان با همه تواناییهای تکنیکی ای که به مقتضای نیروی جوانی دارند، نتوانستهاند در احراز چنین حدی از حال لطیف و جمال شناسی، حتی قدمی به حریم ایشان نزدیک شوند. هربار که سعادت یار میشود تا درباره ایشان یادداشتی بنویسم، میبینم حق مطلب ادا نشده و هنر والای خانم ملکپور خود بهترین معرف است. استاد محجوبی در شناخت شخصیت و استعداد او اشتباه نکرده بود. او شاگردش را مثل فرزندش دوست داشت و در آخرین دیدار در فرودگاه مهرآباد، به دوستان هنرمندش (استادان: عبادی، تهرانی و…) با دیدگان گریان گفته بود: این دختر جانشین من است و یادگار من بین شماست. پنجاه و پنج سال گذشت و امروز میبینیم سخن استاد بیهمتای پیانوی ایرانی، چقدر «راستتر از راست» بوده است. عمرتان پردوام فخری خانم عزیز و گرامی.