تقلیدهای عجیب خوانندگان جدید از شجریان
شاگرد استاد محمدرضا شجریان میگوید بسیاری از هنرجویان و خوانندهها علاوهبر فرم آوازی، فرم نشستن و حالت صورت شجریان را نیز تقلید میکنند.
به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک ،مظفر شفیعی خواننده، مدرس آواز و ردیفدان موسیقی سنتی ایرانی دوره آموزشی ردیف را نزد استاد شجریان گذرانده و استاد بارها از شفیعی بهعنوان یکی از شاگردان برگزیده خود نام برده است.
به گزارش ایران، قرار است در آخرین روز سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر مظفر شفیعی به همراه هادی منتظری نوازنده شناخته شده کمانچه در بخش موسیقی دستگاهی اجرای برنامه داشته باشند. به بهانه این جشنواره گفتوگویی با وی انجام شده که به مشکلات آواز، تقلید و تکرار در موسیقی پرداخته است.
چرا سرنوشت موسیقی آوازی اینگونه شد؟
شاید به این خاطر که دیگر آواز خوب پخش نمیشود آن دوران و در برنامه رادیویی موسیقی گلها رنگهای آوازی متنوع و خوانندههای بنام و قدری حضور داشتند، استادان بزرگی چون بنان، قوامی، ایرج، گلپا شجریان و… که هر کدام سبک خاص خود را ارائه میکردند و انواع و اقسام مکتبهای آوازی به زیبایی هر چه تمامتر به گوش میرسید، حتی خوانندههای پاپ و کوچه بازاری آن زمان هم یک نت فالش نمیخواندند.
اما صداهایی که امروز از خوانندگان موسیقی پاپ شنیده میشود شبیه یک نوع نوحه خوانی است که از گریه و زاری کردن هم بدتر است اما اگر آواز به زیبایی اجرا شود، خواهید دید چه معجزهای در موسیقی آوازی رخ خواهد داد. ناگفته نماند در این باره رسانه ملی نقش مهمی دارد چرا که مخاطبان کثیری را پای برنامه خود مینشاند بنابراین وظیفه دارد کار خوب به گوش مردم برساند که متأسفانه چنین موضوعی حتی اندک شمار هم دیده و شنیده نمیشود.
در این نابسامانی خوانندهها چقدر مقصرند؟
خوانندههای ما مادیگرا شدهاند نمیدانم شرایط اقتصادی باعث این رویه شده است یا وضعیت فرهنگی تأثیر گذاشته است. البته ناگفته نماند در این مسیر آهنگسازان هم بیتقصیر نبودهاند و دراین وانفسا مردم هم که موسیقی خوب نشنیدهاند و ناگزیر در این فضای جو زده قرار میگیرند و سوار بر همین موج میشوند.
تقلید از آقای شجریان از چه زمانی اتفاق افتاد؟ سالهای بسیاری است خوانندهها علاقهمندند فرم خواندن ایشان را تقلید کنند؟
استاد شجریان در بیش از ۴۰ سال اخیر در موسیقی آوازی یگانه هستند و در این سالها بسیار موفق عمل کردهاند همین امر موجب محبوبیتشان و علاقه مردم به ایشان بود. در دهه ۴۰ آقای شجریان با تخلص سیاوش بیدگانی در رادیو آواز میخواند و از همان زمان علاقهمند به صدایشان بودم درصورتی که آن دوره شیوه خواندنشان کاملاً متفاوت بود و بعد از آنکه پیش استاد نورعلی خان برومند رفتند نوع تحریر و فرم کاریشان بسیار تغییر کرد. آقای برومند تأکید داشتند تحریر نباید غالب بر شعر باشد، که کاملاً درست بود، در اصل تحریر ابزاری است برای درک درست شعر برای مخاطب که امروزه چیز دیگری تعبیر میشود و خوانندههای ما با اهداف دیگری آن را بهکار میبرند.
اما در مورد تقلید از فرم آوازی آقای شجریان باید بگویم همین حالا هم بسیاری از هنرجویان یا خوانندهها، فرم نشستن و حالت صورت خود را مانند ایشان در میآورند. استاد شجریان زحمات بسیاری در موسیقی کشیده و در این زمینه مطالعات بسیاری انجام داده است که فکر نمیکنم در این ۵۰ سال اخیر خوانندهای مانند ایشان روی موسیقی کار کرده باشد و این محبوبیت و علاقهمندی نشان از تبحرشان در آوازخواندن است. البته بعد سیاسی ایشان هم بیتأثیر نبود اشعاری که انتخاب میکردند هدفمند و در راستای اتفاقاتی بود که در جامعه رخ میداد و همراه بودن با مردم کشورش او را متمایز از دیگر خوانندگان کرد.
آیا شاگردان استاد شجریان توانستهاند میراث دار هنر ایشان باشند؟
خیر. بههیچ وجه. یک نفرِ آن خودِ من که هرگز نتوانستم و فرصتی پیش نیامد بتوانم با فراغ خاطر، شیوه آوازی آقای شجریان را آموزش بدهم، آقایان جهاندار، نوربخش، کرامتی یا رفعتی هم همینطور. حتی پیشنهاد کردم به یاد زمانی که دوره عالی موسیقی را نزد استاد گذراندیم و آواز بیات اصفهان را چهار نفره میخواندیم یک کنسرت مشترک در کنار هم برگزار کنیم اما هیچ گاه فرصتی پیش نیامد و در حال حاضر همه گوشه گیر شدهاند با این اوصاف آواز روز به روز شرایط بدی را میگذراند. خوانندههای امروز هم تا شروع به آواز خوانی میکنند به سراغ تصنیف میروند آن هم تصانیفی که غیر قابل گوش دادن است و فرم و شعر درستی ندارد. دیگر از تصانیف رهی معیری، معینی کرمانشاهی و… با آهنگسازی بزرگانی چون محجوبی، یاحقی و…خبری نیست.
در زمینه آهنگسازی هم آهنگسازان امروزی یک کار خوب میسازند و بعد از آن هرچه تلاش میکنند کمتر کار خوبی تولید میشود. در مبحث شعر هم همینطور؛ همانطور که میدانید شعر اساس موسیقی و آواز است و در انتخاب آن با دستگاهها و گوشههای آوازی باید دقت نظر بیشتری داشت اما امروزه به گونه ای خوانده و آهنگسازی میشود که مفهوم و معنای شعر از بین میرود و شعر فدای موسیقی شده است که البته در تصنیف خوانی بیشتر به چشم میخورد.