اشتراک با دوستان

متن ترانه

به طفلی که خون از گلویش چکید ستم را به سلابه خواهم کشید
بر این غم مگر میشود صبر کرد مگر میشود خون حق را ندید

به جانت قسم جان به لب آمده به ولله تب پشته تب آمده
چه داغیست بر جانه عالم ببین بدونه تو شب پشته شب آمده

به رب دو عالم به جانی که نیست به وقت نماز و امانی که نیست
من ام المصائب شدم بعد تو چه گویم ز درد جهانی که نیست

به رب دو عالم به جانی که نیست به وقت نماز و امانی که نیست
من ام المصائب شدم بعد تو چه گویم ز درد جهانی که نیست

برادر برادر تو جان منی تو که عشقو روحو روان منی
تو رفتی و جان من از دست رفت تو مشکلترین امتحان منی

تو تعبیر خون خدایی و بس تو تصویر خوب وفایی و بس
جهان تا ابد مات این لحظه هاست تو زیباترین ماجرایی و بس

به رب دو عالم به جانی که نیست به وقت نماز و امانی که نیست
من ام المصائب شدم بعد تو چه گویم ز درد جهانی که نیست

به رب دو عالم به جانی که نیست به وقت نماز و امانی که نیست
من ام المصائب شدم بعد تو چه گویم ز درد جهانی که نیست

حامد همایون ام المصائب