ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی
بر در تو نشستهام منتظر عنایتی
گر چه بمیرم از غمت هم نکنی نظر به من
ور همه خون کنی دلم هم نکنم شکایتی
ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی
بر در تو نشستهام منتظر عنایتی
گرچه نثار تو کنم جان نرهم ز درد تو
نیست از آنکه تا ابد عشق تو را نهایت
گرچه برانی از برم باز نگردم از درت
چون ز در عنایتت یافتهام هدایتی