متن ترانه

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

ناله زیر و زار من

ناله زیر و زار من

زارترست هر زمان

بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من

نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو

دست نمای خلق شد قامت چون هلال من

پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی

می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد

فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من

چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا

کاه تو تیره می‌کند آینه جمال من

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

حسام الدین سراج نقش خیال