متن ترانه

گر یکی از عشق بر آرد خروش
بر سر آتش نه غریب است خموش
پیرهنی گر بدرد ز شتیاق
دامن عفوش به گنه در بپوش
بوی گل آورد نسیم صبا
بلبل بی دل ننشیند خموش
مطرب از این پرده گر ره زند
باز نیایند حریفان به هوش
ساقی اگر باده از این خم دهد
خرقه سوفی ببرد می فروش
حیف بود مردن بی عاشقی
تا نفسی داری و لفظی بکوش
سر که نه در پای عزیزان بود
بار گرانی‌ست کشیدن به دوش
سعدی اگر خاک شود همچنان
ناله زاریدنش آید به گوش
هر که دلی دارد از انفاس او
می شنود تا به قیامت خروش

حسام الدین سراج پیشواز جانان