اشتراک با دوستان

متن ترانه

این جایم بر تلی از خاکستر پا بر تیغ می کشم

و به فریب هر صدای دور دستمال سرخ دلم را تکان میدهم

سیاه سیاهم با زرد هماهنگم کن استاد!

گاه حجم یک کلاغ کنتراست یک تابلو را حفظ میکند

به ساعت نگاه میکنم حدود سه نصفه شب است

چشم میبندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره میروم سوسوی چند چراغ مهربان

و سایه های کش دار شبگردان خمیده و خاکستریه گسترده بر حاشیه ها

و صدای هیجان انگیز چند سگ و بانگ آسمانیه چند خروس

از شوق به هوا میپرم چون کودکیم و خوشحال که

هنوز معمای سبز رودخانه از دور برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا میپرم و خوب میدانم سالهاست که مرده ام

حسین پناهی دستمال سرخ دلم