اشتراک با دوستان

متن ترانه

مانده در ، خاطرم ، یادی از شبهای دیرین
رفتی و ، مانده ام ، بی تو من تنها و غمگین
باور کن ، ندارم ، جز یادهتو یاده دیگر
دریغا ، لحظه ای ، جز خیالت نیست در سر
من موندم و یک خاطره ، خاطره ای تلخ و غمگین
رفتی و با رفتنت ، افتادم در دام نفرین
رفتی و با رفتنت ، افتادم در دام نفرین
خدایا چه سخته ، روز و شب محنت کشیدن
با یاد گذشته ، هر شب و به صبح رسیدن
چه حاصل ز دنیا ، جز غم و اندوه و زاری
یه زخمه ست ، یه خنجر ، تا همیشه یادگاری
همینه ، همیشه ، هر چی عاشقه می دونه
جدایی ، می رسه ، عاقبت تنها می مونه
کاش می شد ، دست غم ، از من و تو دور بمونه
برای عشق ما ، شعر دلتنگی نخونه
شعر دلتنگی نخونه

خشایار اعتمادی شعر دلتنگی