اشتراک با دوستان

متن ترانه

یه وقتایی ، یه جاهایی ،آدم از زندگیش سیره
میخواد از غصه ها دورشه ،ولی پاهاش به زنجیره
یه وقتایی ، آدم یک جا ،دلش میگیره از دنیا
فریبه پشته هر لبخند ،دروغه مهربونی هست
یه وقتایی ، یه جاهایی ،آدم از زندگیش سیره
میخواد از غصه ها دورشه ،ولی پاهاش به زنجیره
کسی محرم نبود با من ، نه هم غصه نه یک همدم
همه زخمه زبوناشون ، یه دردی شد رویه دردم
دیگه از آدما خستم ، دیگه نایه شکستن نیست
گلایه کاره بیهودست ، کسی هم غصه با من نیست
به هرکس اعتمادم رو ، سپردم دشمنی دیدم
که حتی از من و سایم ،مثله بیگانه ترسیدم
یه وقتایی ، یه جاهایی ، آدم از زندگیش سیره
میخواد از غصه ها دورشه ، ولی پاهاش به زنجیره

خشایار اعتمادی گلایه