متن ترانه

آن سرو که گویند به بالای تو ماند
آن سرو که گویند به بالای تو ماند
هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند ، نتواند
دنبال تو بودن ، گنه از جانب ما نیست
دنبال تو بودن ، گنه از جانب ما نیست
با غمزه بگو تا ، دل مردم نستاند ، نستاند ، نستاند
زنهار که چون می گذری بر سر مجروح
زنهار که چون می گذری بر سر مجروح
از وی خبری کن که چون می گذراند ؟ گذراند گذراند
امروز چه دانی تو که در آتش و آبم
امروز چه دانی تو که در آتش و آبم
چون خاک شوم ، باد گوشَت برساند
چون خاک شوم ، باد گوشَت برساند
دانلود آهنگ آن سرو که گویند از داریوش رفیعی
بخت آن نکند با منِ سرگشته که یک روز
بخت آن نکند با منِ سرگشته که یک روز
همخانه ی من باشی و همسایه نداند
همخانه ی من باشی و همسایه نداند
آنان که ندانند پریشانی مشتاق
آنان که ندانند پریشانی مشتاق
گویند که نالیدنِ بلبل به چه ماند
گویند که نالیدنِ بلبل به چه ماند
به چه ماند ؟ به چه ماند ؟

داریوش رفیعی آن سرو که گویند