متن ترانه

تو آمده‌ای جان به لب من برسانی
من پای تو یک عمر بمانم تو نمانی
من عشق به تو دادم و عمری تو به من درد
این عشق چرا این همه بی‌رحم‌ترَت کرد
من خوب شدم عشق تو پروانگی‌ام بود
این خوب شدن هدیه‌ی دیوانگی‌ام بود
از آن نفسی که به دلم عشق تو‌ کم شد
چرخیدن من دور تو گرداب خودم شد
با این‌که همه عمر مرا کُشت خیالت
هر آن‌چه گرفتی ز من و عشق حلالت
تو دورترین ساحلِ قلبِ منِ بی دل
من غربتِ پارو زدنِ کشتی در گِل
از داغ بزرگی که نِگاهت به دلم دوخت
یک شهر به حالِ منِ دیوانه دِلَش سوخت

احسان خواجه امیری گرداب