اشتراک با دوستان

متن ترانه

تهران شده دارالمجانینت من لاابالی میشوم بی تو
توصیفه احوالم که ممکن نیست گاها چه حالی میشوم بی تو

لیلایِ بی احساسه بی وجدان یک شهر را ویرانه میخواهی
عقل از سر دنیای من بردی یک شهر را دیوانه میخواهی

وقتی که میخندی جذاب و مستانه یک شهر از عشقت دیوانه دیوانه
از این خیابان ها آهسته تر رد شو یا ماله من باشو یا با همه بد شو

وقتی که میخندی جذاب و مستانه یک شهر از عشقت دیوانه دیوانه
از این خیابان ها آهسته تر رد شو یا ماله من باشو یا با همه بد شو

من هر چه دارم پایِ تو دادم خوابو خیالو عقلو ایمانم
خب دلبری اندازه ای دارد ابری شدم لطفا ببارانم

پا پس نکش از روزگارِ من , پا پس نکش از روزگارِ من از کاه من یک کوه میسازی
دستِ خودت هم نیست می دانم بانویِ من تو مجمع النازی

وقتی که میخندی جذاب و مستانه یک شهر از عشقت دیوانه دیوانه
از این خیابان ها آهسته تر رد شو یا ماله من باشو یا با همه بد شو

وقتی که میخندی جذاب و مستانه یک شهر از عشقت دیوانه دیوانه
از این خیابان ها آهسته تر رد شو یا ماله من باشو یا با همه بد شو

امیر عظیمی مجمعٌ الناز