اشتراک با دوستان

متن ترانه

دوس دارم حد باشه از رو نقشه پاک
ولی توو رفتارام مرز مشخص باشه
نذاریم دست رو دست وقت بره فردا شه
فرد نباشه باب بذاریم فردا شه زوجو بگیم
که از ما شه دست بکشه ازما شه
عرض جای امر تا که ندایِ جنگ بس باشه
حرف باشه وقت باشه هر کی که حرمت داره
جلف باشه ننگ باشه انگار چیزی کم داره
تنگ کنه حبس نفس توو سینه لم داده
چند ساله نفس خوابه توو دلِ افسانه
چنگ باشه توویِ گوش نه که روی گوشا چنگ باشه
سر باشه خوش و نبض روی دلا جنگ باشه

میگیری چی میگم ، میگیری چی میگم بگو
بگو میگیرم چی میگی ، بگو میگیریم چی میگم
چشم من غرقِ تماشایِ توست
تو همیشه فقط بدرخش
قلبم از درد پناهِ توست ، غمو راه نده به دلم

من باید یاد بگیرم مغزو به کار بگیرم
حتی اگه رو مرجانه ، چیزی نگم سکوت کنم
اگه سخن هجو داره
هر جا که زدم قدم پشتِ سرم رَد باشه
مث مشعل واسه اونی که پشت سر باهامه
دوست داریم زیرِ پامون توو خیابون فرش باشه
ولی هنوز تووی خاکی میزنیم درجا که
به اشتباه فکر کردیم غرور حق باشه
هر چند همیشه نتیجه ی حاصل بد باشه
میدونم ابرا که سهلن ، میزنیم از جو بیرون
میپیچیم توو فضا که قالبیم به ترس و
واقفیم به جهل و ، مایلیم که صلح گزینمون به جا جنگ باشه
با اینکه اکثرمون کردیم گاهی دعوا که
زد و خوردش ، چاشنیِ جریان شه
چی بشه وقتی تا برده ها کنار برن
لفظا رو ضرب جاشه
کلِ این زیرزمین روی صحنه شعله ور باشه

میگیری چی میگم ، میگیری چی میگم بگو
بگو میگیرم چی میگی ، بگو میگیریم چی میگم
چشم من غرقِ تماشایِ توست
تو همیشه فقط بدرخش

بذار یه کم وقت واسه خودت
برس به دردای خودت
برس به سرمایِ دلت ، چون که
نگاهِ همه مالِ تو
بذار یه کم وقت واسه خودت
برس به دردای خودت
برس به سرمایِ دلت ، چون که
نگاه فردا به توئه

چشم من غرقِ تماشایِ توست
تو همیشه فقط بدرخش
قلبم از درد پناهِ توست ، غمو راه نده به دلم

در بحث شرکت کنید
دیدگاه شما

تهم و مهتا مرز