اشتراک با دوستان

متن ترانه

ای دل توجه نکردی به تنهایی هامو
ندیدی چه ترسی نشست توو نگامو
مدارا نکردی با دلتنگی هامو
فقط خواستی باشی به جای خدامو
با هر رد پایی که اندازه ی کفشته راه میامو
جلو هرکی چشماش شبیه خودت میشه کوتاه میامو
نموندی باهامو خزونم که از زور تنهایی هام
میخوام مثل پیچک بپیچی به پام تو دردی من اینو میفهمم ولی
بگو جز تو درمونو از کی بخوام تو بارونی کهنه کنج خونه
که خیلی چیزا از دل من میدونه چه آغوش گرمی چه پاییز سردی
چقدر فکر میکردم یه روز برمیگردی تو داروغه شهر تنهایی هامی
دروغ قشنگ توی خنده هامی خیال میکنی رفتی اما تو هستی
خیال کن هنوز شونه گریه هامی
خزونم که از زور تنهایی هام
میخوام مثل پیچک بپیچی به پام تو دردی من اینو میفهمم ولی
بگو جز تو درمونو از کی بخوام تو بارونی کهنه کنج خونه
که خیلی چیزا از دل من میدونه چه آغوش گرمی چه پاییز سردی
چقدر فکر میکردم یه روز برمیگردی

شهاب مظفری خزون