متن ترانه

باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست
ساقی به دست باش که این مست می پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
سیری مباد سوخته تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست
بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
ای سایه صبر کن که بر آید به کام دل
آن آرزو که در دل امید وار توست

در بحث شرکت کنید
دیدگاه شما

تصویر پروفایل
34
مهران کرامتی 26 بهمن 1400

بی نظیر

تصویر پروفایل
34
Saed saed amini 12 اردیبهشت 1398

عالی تشکر میکنم

علیرضا قربانی بی قرار