اشتراک با دوستان

متن ترانه

نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گربه باشه بی صبری باشه
آرزوم بوده کــه آسمون تو شبـها
برا تو یه سقف پر ستــاره باشه
روی طاقچه ماه برات مثل یه آینه
کهکشونا هم برات گهواره باشه
نازنین من اگه تاریکم غمی نیست
تو به فرداها به روشنی بیندیش
همه پنجره هاارزونی تو
به جهانی خوب و دیدنی بیندیش
دخترم دلخوشی بابا همیشه
به گل افشونی لبخندتو بوده
خودش آشنای پاییزه و اما
برا خاطر تواز بهارســروده

محمد اصفهانی حسرت