اشتراک با دوستان

متن ترانه

یار بیگانه نوازم شرح عشق جانگدازم
قصه ای از سوز وسازم باتو می گویم امشب
تا که چشمم را گشودم شمع شب های تو بودم
شعله زد بر تار و پودم آه جانسوزم بر لب
تو ندانی که چه کردی به من و دل من به خدا
چه غمت از من بی دل تو کجا من خسته کجا
رهگذاره بی نصیبی بی قراری بی شکیبی
تا سحر گه ناله سر کرده نیمه شب ها در سیاهی
بی نصیبی بی پناهی از سر کویَت گذر کرده..
یار بیگانه نوازم
شرح عشق جانگدازم
قصه ای از سوز وسازم
باتو می گویم امشب..
تا که چشمم را گشودم
شمع شب های تو بودم
شعله زد بر تار و پودم
آه جانسوزم بر لب..
به که گویم چه بجویم که چه کرده غم تو به ما
تو کجایی چه نوایی که کسی نشنیده تو را..
نیمه شب ها در خیابان عاشقی در زیر باران
می نوازد موی یه مهتاب یاد یارم در میان
رنگ آواز قناری لغزش آرام من در خواب..

دنگ شو یار بیگانه نواز