اشتراک با دوستان

متن ترانه

زخمی که داش آکل رو کشت واسه من زخمی آشناست
یه عمره رد پای گرگ دورو بر سایه ی ماست
مردارو گاهی با یه غزل با یه کرشمه میشه کشت
گوزنها رو با گوله نه با آب چشمه میشه کشت
تو خط قرمز جنون تقدیره چاقوها جداست
فرق داره دست قیصره یا دست آب منگولی هاست
مردی و عاشقی دله آدمو به خون میکشن
که تیغ و ابریشم مگه میشه با هم یکی بشن
از وقتی که فریاد من با سرب و خاک همخون شده
یه قاتل اهلی با بغض پشت نقاب پنهون شده
یه زهری از دندون مار تو تنه ما جاریه
حکم اینه که زخم از رفی واسه ما یادگاریه

از وقتی که فریاد من با سرب و خاک همخون شده
یه قاتل اهلی با بغض پشت نقاب پنهون شده
یه زهری از دندون مار تو تنه ما جاریه
حکم اینه که زخم از رفی واسه ما یادگاریه

رستاک گوزنها