اشتراک با دوستان

متن ترانه

مثل خاطرات بد کردار تو سرم مثل بوق ممتد شد
با خودت جور تازه ای تا کن با بدی جور تازه ای بد شو
مثل حرف های بی مخاطب باش
تو سرم مثل پنکه می چرخی دم بکش رو اجاق چشم من
اب خوش تو گلوی من جا خورد وقتی چشمهای من تورو دیدن
مثل فیلم های بی سرانجامی
طی کنم بیخیالی چیرو توی این شبای بیخوابی
بعد از این زکام های دروغ قرص های تشدید بی تابی
نگران نباش حل میشه
واسه من نشو آب رو آتیش مثل تب کردن گل یخ باش
جست و جو کن اتفاق منو تو این جهان بی کنکاش
مثل سایه با منی همه جا
چی میدونی از گذشته ی من توی دنیا له و لورده شدم
اگه ارباب هایی هم بودن من برای خودم یه برده شدم
لای تقویم حسمو وا کن
مثل اعتراض نطفه ببند روی نت ها کوک بی اعصاب .
دنیارو آب می بره امروز پاشو پاشو پاشو از خواب
مثل حرف های بی مخاطب باش .

رضا یزدانی حرفای بی مخاطب