خانه موسیقی ٬ اخبار موسیقی ، اخبار موسیقی ایران، واوموزیک ٬ امیرپدرام طاهریان

رهبر ارکستر سمفونیک:خانه موسیقی در حال تبدیل به بنگاه بیمه است

6 دی 1398 9:03 ق.ظ مصاحبه های اختصاصی

امیرپدرام طاهریان درباره ضعف عمده ارکسترهای ایرانی می‌گوید: کشور ما هیچ‌گاه ارکستر پایه نداشته است. بسیاری از ارکسترهای پایه‌ای که شکل گرفته‌اند به دلیل عدم حمایت‌ها، یا به بیراهه رفتن، از فعالیت بازمانده‌اند. به این ترتیب ارکسترهای ما ارکسترهای پایه می‌خواهند. مثلا ارکستر سمفونیک باید حداقل چهار یا پنج ارکستر پایه داشته باشد تا خروجی آن طی مدت زمانی مشخص، مثلا پنج سال آینده هفتاد نوازنده خوب و کاربلد باشد.

به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک همزمان با تاسیس مدرسه «دارالفنون» توسط امیرکبیر در عهد قاجار بود که نخستین گام‌ها برای تاسیس و تشکیل ارکستر گرفته شد. در آن مقطع، ناصراالدین شاه طی سفرهایی که به فرنگ داشت با نحوه فعالیت ارکسترها آشنا شد و فرمان تشکیل دسته موسیقی در شعبه علوم نظامی را صدر کرد و پس از آن بود که با حضور استادان و موسیقی‌دانان خارجی و تعلیم و تربیت نوازندگان گام‌های بعدی در جهت تشکیل ارکسترهای مختلف برداشته شد.

امروز با اینکه ۱۵۰ سال از تشکیل نخستین ارکسترها در ایران گذشته اما موسیقی کلاسیک در ایران همواره با کاستی‌هایی مواجه بوده است. به دلیل عدم حمایت‌های مالی و معنوی ارکسترها (به جز چند ارکستر اصلی که از حمایت‌های دولتی برخوردارند) گروه‌ها پس از مدت زمانی کوتاه به صورت مقطعی تعطیل می‌شوند و در نهایت کارشان به انحلال می‌کشد.

یکی از اتفاقات موثر در رفع کاستی‌ها تشکیل ارکسترها با رویکردی مشخص است. این اتفاق زمانی موثر خواهد بود که هنرجویان و دانشجویان موسیقی از همان بدو آموزش برای حضور در ارکسترهای مختلف تعلیم ببیند و حتی از همان بدو فعالیت با حضور در ارکسترهای کوچک حضور صحنه‌ای را تجربه کنند. برگزاری جشنواره‌های تخصصی نیز یکی دیگر از اتفاقاتی است که می‌تواند با ایجاد انگیزه در فعالان موسیقی کلاسیک آنها را به رقابت وادارد و شاخصی برای ارزیابی کیفیت کارشان باشد.

امیر پدرام طاهریان (موسس، سرپرست و رهبر ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» و ارکستر زهی هنرستان موسیقی پسران) در گفتگوی پیش‌رو درباره وضعیت موسیقی ارکسترال در ایران و نحوه فعالیت‌های خود و اعضای ارکسترهایش سخن گفت.

نظرتان درباره برگزاری جشنواره‌ها در جهت ارتقای سطح کیفی موسیقی، بخصوص موسیقی کلاسیک چیست؟

بی‌شک وجود جشنواره‌های تخصصی اتفاق بسیار خوب و مثبتی است. هرچه تعداد جشنواره‌های تخصص ما بیشتر باشد نتایج بهتری خواهد داشت.

اما نگاه به جشنواره‌های حال و گذشته گویای این است که در جهت استفاده مثبت از جشنواره‌ها شکست خورده‌ایم.

لازم است که جشنواره‌هایی تخصصی داشته باشیم و اگر آنها را از انحصار رویدادی خاص خارج کنیم به نفع موسیقی است. اگر به موسیقی کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پیشرفته توجه کنید، خواهید دید در سال چندین فصل فستیوال‌‌های بزرگ برگزار می‌شود و مورد استقبال فعالان موسیقی و هنرمندان قرار می‌گیرد. حتی برخی از کشورها در زمینه موسیقی کنکورهایی برگزار می‌کنند اما متاسفانه در ایران رویه به این شکل نیست. اتفاقات موسیقی‌محور ما در جشنواره‌‌ای چون فجر و چند رویداد دیگر خلاصه شده است.

در میان جشنواره‌های موسیقی، جشنواره موسیقی فجر رویدادی تخصصی نیست.

بله همینطور است و شاید تنها کلمه‌ای که می‌توان درباره آن به کار برد همین واژه جشنواره است. یعنی می‌توان گفت جشنواره موسیقی فجر صرفا یک جشنواره است. همین و بس. به نظرم جشنواره موسیقی فجر به هیچ وجه فستیوالی هنری نیست.

البته این جشنواره در دوره‌های گذشته کیفیت مدیریتی و اجرایی بالاتری داشت.

موفقیت آن دوره‌ها نیز دلیل داشت. دلیلش این بود که در آن سال‌ها جشنواره دیگری جز جشنواره موسیقی فجر وجود نداشت. به هرحال زمانی که گزینه دومی وجود ندارد مقایسه درستی نیز رخ نخواهد داد تا طی آن کیفیت جشنواره یا هر اتفاق دیگر ارزیابی شود.

ماجرا این است که جشنواره‌ها در سال‌های اول و دوم و سوم به درستی و با هدف و روند مشخص برگزار می‌شوند. اما از سال چهارم به بعد به بیراهه برده می‌شوند و پس از آن اتفاق‌های خاصی رخ می‌دهد که حاشیه‌های حاصل از آن به نفع موسیقی نیست. یکی از بزرگترین اتفاق‌هایی که طی این روند رخ می‌دهد انحصارطلبی است.

دلیل این انحصارطلبی‌ها به جز اهداف شخصی چیست؟

ببینید، به طور مثال ما کمیته‌هایی نداریم که به واسطه آنها من دبیر، داور یا دیگر عوامل فلان جشنواره، مطلع شویم که قرار است فقط همان دوره با جشنواره باشیم و حضور در دوره بعدی بر مبنای عملکرد دوره قبل خواهد بود.

به طور کلی سیستم مدیریت اداری ما بر اساس برنامه‌های مقطعی و کوتاه‌مدت است. یعنی فلان مسئول ترجیح می‌دهد طی سال‌های حضورش در فلان سمت برنامه‌هایی را بر اساس سلیقه و خواست خودش به نتیجه برساند. در عرصه هنر نیز این روند وجود دارد و جشنواره‌های موسیقی نیز برنامه‌ای بلندمدت ندارند.

بله می‌توان گفت اتاق فکری برای برگزاری جشنواره‌ها و عوامل و نیروهای آنها وجود ندارد. به طور معمول پتانسیل‌های لازم در افرادی خاص جمع شده است.

نظرتان درباره جشنواره‌های خصوصی اما تخصصی چیست؟ به طور مثال «نوای خرم» رویدادی است که همواره مورد استقبال رده سنی زیر ۱۸ سال بوده و به صورت شخصی برگزار می‌شود و ششمین دوره آن به تازگی پایان یافته است.

برگزاری رویدادها به صورت خصوصی اتفاق خوبی است که کمتر شاهدش هستیم. در مقطعی کنکور گیتار برگزار می‌شد و نتایج بسیار خوب و مثبتی داشت و حتی می‌توان گفت وجودش در آن مقطع انقلابی در گیتار کلاسیک به وجود آورد. قضیه این است که معمولا چنین رویدادهایی مورد حمایت‌های مالی نیستند و به همین دلیل زود عقیم می‌شوند و دیگر نمی‌توانند ادامه حیات دهند و استمرار داشته باشند.

اگر توجه کنید می‌بینید به طور معمول افرادی که در نهادهای دولتی و غیردولتی یا «خصولتی» ‌مشغول به کارند به نوعی با مسئولان دولتی بالاتر از خود وصل هستند و با آنها ارتباط دارند. در چنین شرایطی زمانی که پای منافع شخصی وسط می‌آید آن افراد حمایت‌های خود را به کل قطع می‌کنند. متاسفانه چنین کاستی‌هایی وجود دارد و جشنواره‌های مختلف با آن مواجهند. حتی در خانه موسیقی نیز با چنین مواردی برخورد داشته‌ایم. در این میان گاه سطحی‌نگری‌ها و عدم حمایت از یک تفکر کار را به آنجا می‌رساند که به هیچ‌وجه نمی‌توان آن را جمع کرد و رویداد مورد نظر را به نتیجه رساند. طی این روند است که فلان جشنواره مدتی بعد عقیم می‌شود.

لزوم برگزاری جشنواره‌هایی با محوریت موسیقی کلاسیک و سازهای کلاسیک همیشه احساس می‌شده این درحالی است که شما در مقطعی با همکاری و حمایت خانه موسیقی، نخستین جشنواره سازهای کلاسیک را برگزار کردید اما متاسفانه تداوم نداشت و به فراموشی سپرده شد.

پس از برگزاری دوره اول، و سال بعدش، زمانی که برای برگزاری دوره دوم درخواست دادیم به ما گفتند که این رویداد باید دوسالانه برگزار شود و یک سال آن متعلق به ایرانی‌ها باشد. پس از این اتفاق بودجه‌ لازم برای برگزاری آن تصویب نشد. از طرفی به طرز چشمگیری با افزایش قیمت ارز مواجه شدیم. در ادامه نیز شرکت‌های خصوصی نتوانستند به عنوان اسپانسر به جشنواره‌ها ورود کنند و با صرف بودجه به برگزاری آنها تداوم بخشند.

با این تفاسیر می‌توان گفت آنچه باعث تعطیلی جشنواره بود مسائل مالی بود. خانه موسیقی نیز دستش به لحاظ مالی خالی بود و گفتند ما نمی‌توانیم جشنواره سازهای کلاسیک را حمایت کنیم. اسپانسرها نیز گفتند بازتابی که می‌خواستیم و نتیجه‌ای که مدنظرمان بود رخ نداده و از سویی دیگر جشنواره‌هایی با پتانسیل مالی دولتی وارد عمل می‌شدند که این اتفاق باعث می‌شد اشخاص و گروه‌ها به شرکت در آن جشنواره‌ها تمایل نشان دهند و در آن رویدادها شرکت کنند تا منبع درآمدی داشته باشند. از سویی دیگر اعضای هیئت داورانی که در دوره اول با ما همراه بودند برای حضور در دوره بعد درخواست پول داشتند. همه این اتفاق‌ها باعث شد که عملا نتوانیم دوره‌های بعدی را برگزار کنیم.

یعنی پرونده جشنواره سازهای کلاسیک برای شما بسته شده است؟

خیر پرونده جشنواره همچنان در خانه موسیقی باز است و شخصا به دنبال آن هستم که برگزارش کنم.

اگر حامی مالی پیدا شود؟

حتما و قطعا. برگزاری جشنواره سازهای کلاسیک را یکی از واجبات خانه موسیقی می‌دانم.

بخصوص اینکه در زمینه موسیقی و سازهای کلاسیک جشنواره‌ای تخصصی نداریم و کمبود آن به شدت احساس می‌شود.

بله و مورد دیگر اینکه خانه موسیقی عملا در حال تبدیل شدن به بنگاه بیمه است. نباید اینگونه باشد. به هرحال خانه موسیقی تشکلی صنفی و تخصصی است و نباید به عنوان اتحادیه‌ای مربوط به کسبه به آن نگاه کنیم. مسئله این است که خانه موسیقی فعالیت‌های دقیق فرهنگی ندارد و حتی به عنوان اتحادیه نیز کارش را در ساختار درستش انجام نمی‌دهد. که مصداق آن همان عبارت «شتر، گاو،‌ پلنگ» است.

شما سال‌هاست سرپرستی و رهبری ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» را به عهده دارید.

ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» ۱۴ سال است که فعال است و طی این مدت به هیچ‌وجه از حمایت‌های دولتی برخوردار نبوده است، حتی یک هزارتومان. متاسفانه طی این مدت با ما بد برخورد شده وتا به امروز امتیاز مثبتی به ما داده نشده است. به طور مثال بدترین زمان‌ اجرای برنامه را به ما داده‌اند. فلان سالن نمی‌توانسته در فلان تاریخ، ساعت اجرای‌اش را بفروشد و آن را به ما دو برابر داده است. فلان سالن در حالی به ما ارائه می‌شود که مثلا تاریخش بین دو تعطیلی است و به هیچ‌وجه زمان مناسبی برای برگزاری کنسرت و اجرای برنامه نیست،‌ تازه در چنین شرایطی مبلغی که از ما به عنوان اجاره می‌گیرند بالاتر از حد معمول است.طی این چهارده، پانزده سال، ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» توسط خودمان ادامه حیات داده و به فعالیت پرداخته و به اجرای برنامه پرداخته است. طی این سال‌ها محل تمرین را خودمان تامین کرده‌ایم و هزینه‌ها را از صفر تا صد خودمان تامین کرده‌ایم.

نحوه انتخاب نوازندگان ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» چگونه است؟

از سال ۱۳۸۳ که ارکستر سمفونیک را تشکیل دادم تاکنون،‌ اعضای آن از میان هنرجویان خودم انتخاب شده‌اند. البته در آن مقطع ارکستر ما زهی بود و پس از آن سطح کیفی کار بچه‌ها ارتقا یافت و افراد جدیدتر به جمع ما پیوستند و این قابلیت ایجاد شد که ارکستر زهی به ارکستر مجلسی ارتقا پیدا کند. سپس طی روندی که گفتم ارکستر مجلسی نیز به ارکستر سمفونیک تبدیل شد؛ یعنی سازهای بادی نیز به دیگر سازها اضافه شدند و گروه‌مان تکمیل شد. طی این سال‌ها ساختار زهی ارکستر حفظ شده و توسط بچه‌های تمام حرفه‌ای اداره می‌شود که اغلب این افراد حرفه‌ای از میان دانشجویان و هنرجویان خودم یا همسرم انتخاب شده‌اند.

طی این سال‌ها حضور هنرجویان و دانشجویان در ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» چه نتایج مثبتی برای آنها داشته است؟

می‌توانم حداقل از هفت‌ یا هشت نوازنده درجه یک نام ببرم که در حال حاضر در ارکستر سمفونیک تهران ساز می‌زنند. می‌توانم از ده نفر نام ببرم که در ارکستر تلویزیون ساز می‌زنند. حدود ده نفر دیگر از اعضای سابق ارکستر سمفونیک «رسانه هنر» حال در ارکستر ملی نوازندگی می‌کنند. طی پانزده سال نزدیک به سی خروجی داشته‌ایم که به نظرم برای ارکسترهای معتبر دنیا و دانشگاه‌ها رنکینگ خوبی است.

با توجه به تمرکزتان بر موسیقی کلاسیک، وضعیت ارکسترهای حال حاضر کشور را چگونه می‌بینید و نسبت به وضعیت موجود چه انتقادهایی دارید؟

بگذارید مثالی بزنم. در ورزشی مانند فوتبال تیم بارسلونا طرفداران زیادی دارد و از تیم‌های یک دنیاست. این محبوبیت صرفا به دلیل حضور چند بازیکن نیست. این اتفاق به دلیل وجود مکتبی است که آن تیم ارائه می‌دهد. همان مکتب است که چند ستاره حال حاضر را از کودکی و نوجوانی آموزش می‌دهد و آن آموزش‌ها و حمایت‌ها تا بازنشستگی‌شان ادامه دارد. این مثال را زدم تا بگویم کشور ما هیچ‌گاه ارکستر پایه نداشته است. بسیاری از ارکسترهای پایه‌ای که شکل گرفته‌اند به دلیل عدم حمایت‌ها، یا به بیراهه رفتن، از فعالیت بازمانده‌اند. به این ترتیب ارکسترهای ما ارکسترهای پایه می‌خواهند. مثلا ارکستر سمفوینک باید حداقل چهار یا پنج ارکستر پایه داشته باشد تا خروجی آن طی مدت زمانی مشخص، مثلا پنج سال آینده هفتاد نوازنده خوب و کاربلد باشد.

اگر چنین روندی شکل گیرد ارکسترهای ما پشتوانه خواهند داشت. بسیاری از نوازندگان ما پس از همکاری با ارکسترها و حضور روی صحنه تازه می‌فهمند که رهبر چه می‌کند. یعنی رهبر ارکستر را برای اولین بار روی صحنه و حین اجرا می‌بینند. طی این روند خواه‌ناخواه سطح کیفی موسیقی حرفه‌ای ما تنزل پیدا می‌کند. آقای چکناواریان وقتی می‌گوید ارکستر حرفه‌ای نیست درست می‌گوید و حق هم دارد چنین جمله‌ای بگوید زیرا واقعا همینطور است. و ایشان راست می‌گوید. دلیلش این ضعف نیز این است که ساختار مدیریتی ارکسترهایمان، حرفه‌ای نیست.

علی لهراسبی بارون میزنه