راجر واترز،اخبار موسیقی،اخبار موسیقی جهان،واوموزیک،vavmusic

«زندگی واقعا همین بود؟» بازنشر شد

8 اردیبهشت 1399 2:07 ب.ظ جهان

دومین چاپ «زندگی واقعا همین بود؟» شامل ترجمه ترانه های آخرین آلبوم راجر واترز به قلم ملیحه بهارلو منتشر شد. واترز در یکی از این ترانه ها به شدت به ترامپ تاخته است.

به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک،‌ انتشارات کتاب فانوس دومین چاپ کتاب «زندگی واقعا همین بود؟» اثر راجر واترز و ترجمه ملیحه بهارلو را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۸۰ صفحه و بهای ۱۴ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب زمستان ۹۷ به بهای ۱۲ هزار تومان منتشر شده بود.

«زندگی واقعا همین بود؟» که به صورت دو زبانه در دسترس مخاطبان قرار گرفته، نخستین مجلد از مجموعه «شعر جهان» اننتشارات کتاب فانوس است. این کتاب حاوی ترجمه ترانه های آخرین آلبوم راجرز واترز از مشاهیر موسیقی راک و از بنیان گذاران گروه پینک فلوید، با عنوان «?Is this the life we really want» است. واترز از مشهورترین هنرمندان ضد جنگ دنیاست. اعتراض های او به رژیم متجاوز و کودک کش اسرائیل نیز مشهور است. محتوای ترانه های این آلبوم مانند دیگر آثار واترز همه اعتراضی است.

در ترانه «این واقعا همون زندگی ایه که می خوایم؟» اعتراض واترز به مردم آمریکا به خاطر انتخاب دونالد ترامپ و همچنین اعتراض به شخص ترامپ و تمسخر او، مطرح می شود. در بخشی از ترجمه این ترانه که در صفحه ۳۶ کتاب منتشر شده می خوانیم:

«آدم های ابله چاق شدند،

با خوردن خاویار و رفتن به بارهای گرون قیمت

دادن وام هایی با سود بالا،

و خونواده های از هم پاشیده،

زندگی همینه؟ جام مقدس همینه؟

کافی نیست که ما پیروز بشیم،

شکست خوردن دیگران هم لازمه.

ترس، ترس انسان مدرن رو به حرکت در می آره،

ترس همه ما رو توی صف نگه می داره،

ترس از همه اون خارجی ها

ترس از جنایت هاشون،

این واقعا همون زندگی ایه که می خوایم؟

حتما باید همین باشه دیگه.

چون دموکراسی برقراره و هر چیزی که هرکسی می گه همه جا پخش میشه.

هر بار که تانکی دانشجویی رو زیر می گیره،

هربار که یه آدم بدبخت رو مجبور می کنن از کارش استعفا بده،

هر بار که روزنامه نگاری توی زندان رها میشه تا بپوسه،

هربار که زندگی دختر جوونی الکی می گذره

هربار که یه آدم احمق رئیس جمهور میشه،

هربار که کسی برای حل مشکلاتش جونش رو از دست می ده،

هربار که یخ های گرینلند آب میشه و می ریزه توی دریای لعنتی،

همه ما مقصریم، سیاه پوست و سفید پوست…»

همچنین در بخشی از شعر «استخوان های شکسته» منتشر شده در صفحه ۳۰ و ۳۲ کتاب می خوانیم:

«… وقتی جنگ جهانی دوم تموم شد،

درسته که پرونده ها هیچ وقت پاک پاک نشدن،

اما می تونستیم استخون های شکسته رو جمع کنیم،

می تونستیم آزاد باشیم،

ما ولی تصمیم گرفتیم به فراوونی بچسبیم،

ما رویای آمریکایی رو انتخاب کردیم.

بانوی بدکارِ آزادی

چطور تونستیم رهات کنیم؟

چطور رها کردیمت؟

بانوی بدکار آزادی

چطور تونستیم بی خیالت بشیم؟

می تونستیم توی شریوپورت به دنیا بیاییم

یا توی تهران.

خیلی فرق نمی کنه کجا به دنیا بیای،

بچه های کوچک آسیبی به ما نمی زنن…»

در مقدمه این کتاب نیز بخشی از گفت وگوی کاوه باسمنجی با راجرز واترز که در سال ۲۰۰۱ منتشر شده بود، ترجمه و درج شده است. واترز در بخشی از این مصاحبه چنین گفته است: «هنرمند وظیفه دارد چیزی را که حس می کند، بیان کند، چون کار درست همین است. هر کسی تا جایی که بتواند باید تلاش کند این شرایط را عوض کند و روی آدم های بیشتری در دنیا اثر بگذارد و زندگی را برای ما به گونه ای توصیف کند که ما را انسان تر از قبل کند.»

امین بانی هوای دوری