اشتراک با دوستان

متن ترانه

دل می‌رود ز دستم، صاحب دلان، خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم، ای باد شُرطه، برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ای صاحب کرامت! شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن، درویش بی‌نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
گر جان عاشق دم زند، آتش بر این عالم زند
وین عالم بی اصل را ،چون ذره ها بر هم زند
عالم همه دریا شود ،دریا زهیبت «لا»شود
آدم نماند و آدمی ،گر خویش با آدم زند

سالار عقیلی به سپیدی صلح