اشتراک با دوستان

متن ترانه

دل به غم سپردم در عبور سالها
زخمی از زمانه ها و خسته از خیالها
چون حکایتی مگو رفته ام، ز یادها
برگ بی درختم ، در مسیر بادها
نه صدایی، نه سکوتی ، نه درنگی ، نه نگاهی
نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی
نیش ها و نوش ها چشیده ام
بس روا و ناروا شنیده ام
هر چه داغ را به دل سپرده ام ، هر چه درد را به جان خریدم در مسیر بادها
هر چه داغ را به دل سپرده ام ، هر چه درد را به جان خریدم در عبور سال ها
نه صدایی، نه سکوتی ، نه درنگی ، نه نگاهی
نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی

سالار عقیلی پریدخت