متن ترانه

باغ بی برگ من از تاریکی
پا به دنیای پُر از نور گذاشت
رفت از ذهن زمین سالی که
رنگ دلمرده‌ی تنهایی داشت
شاخه‌ها غرق فراوانی گل
ریشه‌ها دست در آغوش زمین
رودها تا دل ِ دریا روشن
آب‌ها تا سرچشمه شیرین
برگ میرقصد و باد از غوغا
سر بی‌تابی باران دارد
باغ من خستگی طولانی
از تماشای زمستان دارد
نذر آبی که در این آبادیست
بذر امید در این خاک بپاش
غرق بی‌تابی گندم‌ها شو
فکر دلتنگی این مزرعه باش
زیر آرامش چتر خورشید
رقص بی‌تابی و نور و سایه‌ست
سهم آبادی این تابستان
رونق باغچه‌ی همسایه‌ست
رونق ِ باغچه‌ی همسایه‌ست ..
زیر آرامش چتر خورشید
رقص بی‌تابی و نور و سایه‌ست
سهم آبادی این تابستان
رونق باغچه‌ی همسایه‌ست
رونق ِ باغچه‌ی همسایه‌ست ..
برگ میرقصد و باد از غوغا
سر بی‌تابی باران دارد
باغ من خستگی طولانی
از تماشای زمستان دارد
نذر آبی که در این آبادیست
بذر امید در این خاک بپاش
غرق بی‌تابی گندم‌ها شو
فکر دلتنگی این مزرعه باش..

سالار عقیلی چتر خورشید