اشتراک با دوستان

متن ترانه

بارون داره شرشر میرزه تو ناودون آسمون دوباره شده دیوونه

گلای تو باغچه عروسی گرفتن گنجشکی اونجا آواز میخونه

تو حوضی از کاشی کاشیهای آبی یه ماهی قرمز دل میبازه

خورشید خانم پنهون از چشم این و اون انگار که تو فکر یه خواب نازه

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

عطر تن گلها پیچیده تو خونه هوای عشقه تو صدای من و تو
مهمونی شعر و شمع و گل و شبنم ستاره بارونه شب من و تو

پرستوئی عاشق میخونه تو ایوون قصه ای کوتاه از عشق من و تو

آخر این قصه دروغ نیست راسته اینجوری میخواسته خدای من و تو

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

یه آسمون عشقی که خوب میدونی واسه من تنها یه همزبونی

تو ظلمت تارک شب من بخون برام یه قصه از ماه پیشونی

تو پاکی و روشن تو مثل آبی واسه من خسته تو مثل خوابی

تو چشمای نازت بهار و داری بهار سبز و گرم و آسمون آبی

آفتاب مهتاب آفتاب مهتاب

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

آفتاب مهتاب ابر و باد و بارون امروز فردا مال من و توست

اینجا اونجا هرجا دلی باشه مهمون عشق من و توست

سعید محمدی آفتاب مهتاب