اشتراک با دوستان

متن ترانه

من مي خوام با تو بمونم تو رو دعوتت کنم

يا مي خواي از تو نخونم تو رو لعنتت کنم

من مي خوام تنهاييامو با تو قسمتش کنم

که ديگه از تو نخونم تو رو بد ترت کنم

خه اين گناه من نيست که يه روز با هم نباشيم

تو بري با يه غريبه که يه روز از هم جدا شيم

دست تو تو دست ديگس ولي خوب قسمت همينه

که اين چشاي کورم ديگه هيچکسو نبينه

من نفرينت مي کردم مي دوني آهم مي گيره

اوني که بازيم مي دادش يه روزي آخر ميميره

من اشتباه مي کردم به تو حقي ندادم

ديگه فايده اي نداره چون با تو حرفي ندارم

کوه به کوه نه ولي آدم به آدم

ميرسه ولي به تو لقبم آدم ندادم

دارم زوري مي خونم چون ندارم حس و حالشو

چونکه بند عمر منم نصف و پاره شد

تو منو زجر دادي گفتي بيماري خاص داري

من که مردم تو تازه اول داستاني

فکر نکن نفهميدم واسه من لايي مي کشيدي

ما تو اين مدت فقط سيگارو گاهي مي کشيديم

يادته به من گفتي ازت دل يکرنگ مي خوام

پس کجا بودي که من مي سوختم با دلتنگيام

گوشيتو ميدادي پسره بگه نامزدته نه

محاله روزي عقربه برعکس يازده بره ده

با اين که بدم مياد ازت مي خوام خوشيتو ببينم

تا يه روز تو دنياي تاريک تو خورشيدو ببينم

ميدونم داري ناله ميزني که منو دوست داري

با تو شام و تاريکه ولي ما شب و روز داريم

من نفرينت مي کردم مي دوني آهم مي گيره

اوني که بازيم مي دادش يه روزي آخر ميميره

من اشتباه مي کردم به تو حقي ندادم

ديگه فايده اي نداره چون با تو حرفي ندارم

داش خوردي جاي گرم سرديت پريد

خوب اگه بهش اهميت ندي سنگين تري

تو به من گفتي يه موقع به عشقت بدبين نشي

حالا تو رو مي بينم از همه غمگينتري

اشاره کن به قلم تصوير مرگو بکشه

مي خوام عشق و عاشقي واسه تو تجربه بشه

من خودم اون کسي ام که چهار سال عمرشو

پاي يه بچه گذاشت که حالا گنده شد

اون موقع که مي رفتي هي مهموني دور همي

ما به ياد تو بوديم که حالا پر غميم

تو هنوز درگيري تو حسرت هشت شبتو

کوچولو مارو بيخيل برو بنويس مشق شبتو

تو رفاقت بهم از پشت خنجر زدي

ما رفيق صد درصد ولي تو پنج درصدي

من تنها رفيق زندگيمم يه نخ سيگاره

که اونم مثل همه شماها يه نقصي داره

سعید کرمانی هشت شب