متن ترانه

عمر ما چو موجی به دریا گذشت و رفت
لحظه های شیرین چه زیبا گذشت و رفت
خوب و زشت دنیا چو رویا گذشت و رفت
بگذرد شب و روز که از ما اثر نباشد
بس بیاید امروز که فردا دگر نباشد
مه آمد شب مهتابی و پنهان نشد
چو ابری که نمایان شد و باران نشد
به دل سوز خزان ماند و نیامد بهار
خطا رفته هم از توبه پشیمان نشد
ای کاش ای کاش دو چشم خسته ی من
گرید گاهی به کار بسته ی من
ای کاش ای کاش فغانم می شنیدی
ای کاش ای کاش به دادم می رسیدی
دویدی به روی زردم ز بی قراری تو اشک
خزان دیده روی من کردی آب یاری تو اشک
به لب ها بیاور ای سینه هر چه داری تو آب
ببار بر رخم تو ای دیده هر چه داری تو اشک
ای کاش ای کاش دو چشم خسته ی من
گرید گاهی به کار بسته ی من
ای کاش ای کاش فغانم می شنیدی
ای کاش ای کاش به دادم می رسیدی

علیرضا افتخاری ای کاش