اشتراک با دوستان

متن ترانه

گریه حرف آخرم بود طاقت موندن نداشتم
همه ی حرفمو با اشک تو نگاهت جا گذاشتم
تو میگفتی قصر خورشید چند قدم اونور دریاست
حلقه ی دستای گرمت آخرین نقطه ی دنیاست
تنمو دادم به دامت دستای سنگین و سردت
وعده های پوچ و خامت آه پائیزی و سردت
الهی دلت بسوزه تو که قلبمو سوزوندی
همسفر شدی تا رویا پای وعده هات نموندی
الهی چشم سیاهت همیشه بارونی باشه
توی تاریکی چشمات آسمون زندونی باشه
الهی وقتی میخندی یاد گریه هام بیفتی
توی خلوتت بخونی هرچی که بهم نگفتی

علیرضا روزگار حرف آخر