اشتراک با دوستان

متن ترانه

وقتی که تنهایی میاد فکر میکنم
که بیکسمترانه ها میسوزنو
بریده میشه نفسم
ثانیه ها نمیگذرن هیچ موقع فردا نمیاد
دلم میگه زندگی رو با این همه درد نمیخاد
بسه آخه چقدر میخای منو به بازی بگیری
کاشکی که راحتم کنی بگی الاهی بمیری
بی رحمی عادتت شده دسته خودت نیست میدونم
آخر یه روز میریو من تو حسرت تو میمونم
دسته خودت نیست میدونم
لعنت به اون دله سیاه دله سیاه
لعنت به این بخت بدم بخت بدم
سیاه شده روز و شبم روز و شبم
اسیرو در بدر شدم
قصه ی ما رو هر کسی میخونه میگه شاعره
واسه نوشتنه دروغ دستاش همیشه حاضره
بسه آخه چقدر میخای منو به بازی بگیری
کاشکی که راحتم کنی بگی الاهی بمیری
بی رحمی عادتت شده دسته خودت نیست میدونم
آخر یه روز میریو من تو حسرت تو میمونم
بسه آخه چقدر میخای منو به بازی بگیری
کاشکی که راحتم کنی بگی الاهی بمیری
بی رحمی عادتت شده دسته خودت نیست میدونم
آخر یه روز میریو من تو حسرت تو میمونم

علی اصحابی دست خودت نیست میدونم