اشتراک با دوستان

متن ترانه

این زبان از تو سخن میگوید
نفسم عطر تو رو میبوید
عشق تو ریشه در این دل دارد
با نگاهت همچو گل میروید
رنگ چشمان تو رنگ سالن
با تو عاشقانه من خوشحالم
هر زمان دست تو رو میگیرم
پیش رویت به خودم میبالم
جان من بسته به جونت جانانه ترینم
یه دم از تو دور بمونم دیوانه ترینم
در جوار تو که خوشبخت ترین مرد زمینم
نمیخوام اگر نباشی فردا رو ببینم

فاتح نورایی جان من