اشتراک با دوستان

متن ترانه

علی آن شب ز داغ سینه لبریز
تن خورشید را یارب کجا برد؟
به دوش خسته اش یک کهکشان نور
جدا زین خاکدان تا ناکجا برد
غم زهرا و درد بی کسی را
شب آن شب تا حریم کبریا برد
نمی گنجید در خاک آن تن پاک
علی جان حهان را تا خدا برد
گلی پر پر به دست باغبان آب
نسیم از بوستان مصطفی برد
حدیث ماتمش را پیک افسوس
ز یثرب تا شبستان حرا برد
خدایا!پرده از این راز بردار
که مه را آسمان آن شب کجا برد؟!
خدایا!...خدایا!
پرده از این راز بردار
که مه را آسمان آن شب کجا برد؟!
که مه را آسمان آن شب کجا برد؟

مجید اخشابی افسوس