متن ترانه

ای فسانه ،فسانه، خسانند آنان
که فرو بسته ره را و ره را به گلزار
خس به صد سال طوفان ننالد، ننالد
گل ز یک تند باد است و بیمار ، بیمار
تو مپوشان ، مپوشان سخن ها که داری
تو مپوشان ، مپوشان سخن ها که داری
جز سرشکی به رخساره ی غم
جز سرشکی به رخساره ی غم
ای دل من ، دل من ، دل من
ای دل من ، دل من ، دل من
بینوا ، مضطرا ، قابل من
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من
عاشقا خیز که آمد، که آمد بهاران
چشمه کوچک از ، کوچک از کوه جوشید
گل به صحرا در آمد در آمد چو آتش
رود تیره، تیره چو طوفان خروشید
گل به صحرا در آمد در آمد چو آتش
رود تیره، تیره چو طوفان خروشید
دشت از گل شده هفت رنگه
در شب تیره دیوانه ای کو
دل به رنجی گریزان سپرده
در دره ی سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه گیاهی فسرده
می کند داستانی غم آور
می کند داستانی غم آور
ای فسانه فسانه فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج ای دل ای دای درد
هم ره گریه های شبانه
با من سوخته در چه کاری
دشت از گل شده هفت رنگه
دشت از گل شده هفت رنگه

محسن نامجو قشقایی(اجرای زنده)