اشتراک با دوستان

متن ترانه

از داغ غمت هر که دلش سوختنی نیست
از شمع رخت محفلش افروختنی نیست
در طوف حریمش ز فنا جامه احرام
کردیم که این جامه به تن دوختنی نیست
گرد آمده از نیستی این مزرعه را بـرگ
ایبرق مزن خرمن ماسوختنی نیست
گوینـد که درخانه دل هست چـراغـی
افــروخته کاندرحـرم افروختنی نیست
یکدانه اشک است روان بـررخزرین
سیم و زرماشکرکه اندوختنی نیست

محمد اصفهانی خانه دل