اشتراک با دوستان

متن ترانه

چـه کنم ای مـاه تابـان
زغمت درشام هجـران
چه کنم زغمت چـون سازم
شده بسته رهِ پروازم
چه شودبـه بَرم بازآیـی
پر و بالِ دلم بگشایـی
شب همه شب در تاب و تبم
آمده بی تو جان به لبم
مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم
چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم
ز ازل بــرعشـقت زادم
ز فـراقت درفـریـادم
تـو بیـااییـاردیـریــن
بـه برم چون جان شیرین
مده چـون زلفت بـر بـادم
بـه هوای تو چون فرهادم
شب همه شب شد نغمه گری
کـار ِ مـن و مرغ سحری
مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم
چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم
نه صبوری در دل مارا نـه پیـامی از تـو یـارا
شده دل پابست مویت نرود به رهی جز کویت
چه شود از روی یاری زدل تنگـمیـاد آری
درشب هجران ماهِ منی لیـلیِ مجنون خواهِ منی
مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم
چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم
چـه کنم ای مـاه تـابـان زغمت درشام هجـران
چه کنم زغمت چـون سازم شده بسته رهِ پروازم
چه شودبـه بَرم بازآیـی پر و بالِ دلم بگشایـی
شب همه شب در تاب وتبم آمده بی تو جان به لبم
مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم
چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم

محمد اصفهانی سلسله جنون