اشتراک با دوستان

متن ترانه

ای ساحل آرامشم
سوی تو پر میکشم
از دوریَت در آتشم
در آتشم یارا
ای ساحل آرامشم
سوی تو پر میکشم
از دوریَت در آتشم
در آتشم یارا
دست از طلب ندارم
تا کام من برآید
دست از طلب ندارم
تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان
یا جان زتن بر آید
برآید
برآید
بگشای تربتم را
بعد از وفات بنگر
کز آتش درونم
دود از کفن برآید
برآید
برآید
بنمای رخ که خلقی
واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد
از مرد و زن برآید
بنمای رخ که خلقی
واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد
از مرد وزن برآید
ای ساحل آرامشم
سوی تو پر میکشم
از دوریَت در آتشم
در آتشم یارا
ای ساحل آرامشم
سوی تو پر میکشم
از دوریَت در آتشم
در آتشم یارا

محمد اصفهانی طلب