متن ترانه

دلی دیرم که بهبودش نمیبو سخن ها میکرم سخن ها میکرم سودش نمی بو جانم سودش نمی بو

دلی دیدم که چیزی درمانش نمیکرد سخن ها می گفتم و سخن ها می گفتم و اما سودی نداشت جانم سودی نداشت

به بادش میدهم نش میبره باد در آتش مینهم در آتش مینهم دودش نمی بو جانم دودش نمیبو

به باد دادمش اما باد نمیبره به آتش میدم دودی ازش بلند نمیشه(آتش هم نمی سوزونتش)

ز رنگ روی تو دل خونم ای گل دل خونم ای گل

من عاشق زعشقت بی خبرم تو چو لیلی و تو چه لیلی و من مجنونم ای گل مجنونم ای گل

چه خوش مهربونی هر دو سر بی که یه سر مهربونی دردسر بی

چقدر خوب میشد اگر مهربانی (عاشقی ) دو طرفه بود که مهربونی یک طرفه دردسر است

چه خوش مهربونی هر دو سر بی که یک سر مهربونی دردسر بی

چقدر خوب میشد اگر مهربانی دو طرفه بود که مهربانی یک طرفه دردسر است

اگر مجنون دل شوریده ای داشت دله لیلی از آن شوریده تر بی جانم شوریده تر بی

اگر مجنون دل بی قراری داشت دله لیلی از اون نیز بی قرار تر بود

دلی دیرم که بهبودش نمیبو سخن ها میکرم سخن ها میکرم سودش نمی بو جانم سودش نمی بو

دلی دیدم که چیزی درمانش نمیکرد سخن ها می گفتم و سخن ها می گفتم و اما سودی نداشت جانم سودی نداشت

به بادش میدهم نش میبره باد در آتش مینهم در آتش مینهم دودش نمی بو جانم دودش نمیبو

به باد دادمش اما باد نمیبره به آتش میدم دودی ازش بلند نمیشه(آتش هم نمی سوزونتش)

ملک‌ محمد مسعودی تصنیف مهربونی