اشتراک با دوستان

متن ترانه

لب ایون یه فنجون چای میریزم
می دونم شهر و مه می گیره این بارم
زمستون آمده پشت دره خونه
ولی پاییز و پشت سر نمیذارم
مثل پاییز که شال و کلاه کرده
میرم اما نمی دونم کجا میرم
یه بار دیگه حافظ میگه اینجایی
ولی یلدا رو بی تو جشن می گیرم
منو این جشن غمگین منو این برف سنگین
منو روزای تلخ و منو این چای شیرین
منو این جشن غمگین منو این برف سنگین
منو روزای تلخ و منو این چای شیرین
یه رویا حرف مونده تو دلم اما
هنوزم بی تو با بی حرفی می سازم
روی موهام اینقدر برف باریده
که پشت شیشه آدم برفی می سازم
تو طولانی ترین پاییز من بودی
که زیر برف مهرت تو دلم افتاد
انار سرخی بودی که شب یلدا
روی چادر نماز مادرم گل داد
منو این جشن غمگین منو این برف سنگین
منو روزای تلخ و منو این چای شیرین
منو این جشن غمگین منو این برف سنگین
منو روزای تلخ و منو این چای شیرین

مهدی یغمایی جشن غمگین