دانلود آهنگ ایرانی

موسیقی پاپ ایران ، غربی است

31 فروردین 1396 3:54 ب.ظ مصاحبه های اختصاصی

محمد معتمدی متولد قمصر کاشان به سال 1357 است. او فراگیری آواز و همچنین ساز نی را به‌صورت خودآموز از سنین نوجوانی آغاز کرد. وی از سال 1376 شروع به فراگیری شیوه آواز طاهرزاده نزد حمیدرضا نوربخش کرد و فعالیت‌های موسیقی‌اش را سال 76 با اجرای کنسرت به صورت رسمی آغاز کرد.

 

 

 

 

معتمدی سال 77 برای تحصیل در رشته کارگردانی به دانشکده صداوسیما رفت و همزمان با تحصیل فعالیت‌های موسیقی‌اش را دنبال کرد. در کارنامه او، همکاری با گروه‌های خورشید به سرپرستی مجید درخشانی، همنوازان شیدا به سرپرستی مرحوم محمدرضا لطفی، هم‌ آوایان به سرپرستی حسین علیزاده و گروه ادیب که خود آن را پایه‌گذاری کرده است، در مقام خواننده به چشم می‌خورد. او همچنین با ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی به روی صحنه رفته است. ایفای نقش در اپراهای عروسکی مولوی، حافظ، عاشورا و سعدی از جمله مهم‌ترین آثار محمد معتمدی است.

معتمدی در روزهای گذشته نقش خیام را برای اپرای خیام بهروز غریب‌پور خوانده است. با او درباره فعالیت‌هایش و وضعیت موسیقی ایرانی گفت‌وگو کردیم.

 

اجرای اُپرای عروسکی خیام به کجا رسید؟

نقش خیام که اجرایش به‌عهده من گذاشته شده بود ضبط شده و در حال حاضر گروه آران مشغول انجام دیگر مراحل کار هستند.

 

بهروز غریب‌پور کارگردان این اُپرا خیلی اصرار داشت که حتما شما نقش خیام را ایفا کنید؟ می‌توان گفت ستاره اُپراهایش هستید.

ایشان لطف دارند. کارهای ایشان همیشه از استاندارد خوبی برخوردار است. ایشان بنیانگذار سبکی از اپرای عروسکی در ایران بودند و مُهر و امضای ایشان روی آثارشان هست و من هم در بضاعتم در خدمت شان بوده‌ام.

 

در این اُپراها به نوعی خواننده به ایفای نقش می‌پردازد. برای چنین کاری برای یک خواننده موسیقی ایرانی دشوار نیست؟

تا حدودی، چرا که این شیوه، تقریبا در آواز سنتی ما وجود نداشته است و شاید من برای نخستین بار به این عرصه ورود کردم و تلاش داشتم آواز را با لحن نمایش اجرا کنم. برای اجرای حالت‌های یک پرسوناژ نمایش را بدون گفتن دیالوگ به زبان معمولی، بخواهید با آواز اجرا کنید، نیاز به مهارت خاصی دارد که باید سال‌ها به آن اندیشید و برایش تمرین کرد. جرقه این زمانی در ذهنم زده شد که شاگرد استاد رضا کرم‌رضایی در دانشکده صدا و سیما بودم. آن زمان درسی با عنوان تله‌تئاتر و نمایشنامه‌خوانی داشتیم. روزی ایشان درباره نحوه بیان کلمات در نمایش صحبت می‌کردند و از آنجا که من به صورت جدی آواز را دنبال می‌کردم، به ذهنم رسید که چگونه می‌توان آواز ایرانی را وارد عرصه نمایش کرد و به صورت اُپرایی هنرمندان آواز بخوانند. زمانی‌که آقای غریب‌پور از طریق آقای بهزاد عبدی که آهنگساز اُپرای عاشورا بودند، برای اجرای نقش حُر با من تماس گرفتند، به نظرم رسید شاید اینجا بهترین موقعیت است تا آواز ایرانی را وارد اُپرا کنیم.

 

چه شد که نقش حر را در این اُپرا خواندید؟

ابتدا آقای غریب‌پور به من پیشنهاد دادند که نقش امام حسین(ع) را بخوانم. پس از خواندن نمایشنامه احساس کردم جنبه دراماتیک و نمایشی نقش حر بیشتر است و درخواست کردم نقش حر بن ریاحی را بخوانم. ایشان هم قبول کردند. من هم تلاش کردم تقابل و کشمکش درونی حر را در قالب آواز ارائه کنم که تجربه خوبی بود. این تجربه سبب شد که همکاریمان با آقای غریب‌پور ادامه‌دار شود و نقش‌های مولوی، حافظ، سعدی و خیام را در اپراهایشان به من بسپرند.

 

شاید تعزیه در کشور ما نزدیک‌ترین گونه نمایشی به اپرا باشد. شما تاکنون تعزیه‌خوانی کرده‌اید؟

در کودکی دو سه بار نقش طفلان امام حسین(ع) را بازی کردم اما به صورت جدی نه.

 

شما دانش‌آموخته رشته کارگردانی هستید. اثری هم برای تلویزیون ساختید؟

خیر، آخرین کار من پایان‌‌نامه تحصیلی‌ام بود. درسم که تمام شد، سیل موسیقی مرا با خودش برد.

 

ظاهرا در زمان تحصیل، اشعار امام خمینی‌(ره) را نیز خوانده‌اید و ضبط کردید؟

بله. در همان دوره دانشجویی که موسیقی پاپ، تازه داشت در صدا‌و‌سیما جولان می‌داد، احساس کردم قالب ساز و آواز جایی در آن ندارد و برنامه‌های موسیقی سنتی هم به تصنیف می‌پرداختند. یکی از دوستان این پیشنهاد را به من داد و من با این شرط قبول کردم که شکل برنامه به‌صورت ساز و آواز باشد.

 

الان وضعیت موسیقی ایرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مشکل اصلی موسیقی ایرانی این است که رسانه ندارد. اگر امروز می‌بینیم موسیقی‌های غربی یا وارداتی به نسبت موسیقی ایرانی گسترش پیدا کرده، به این دلیل است که همه آنها رسانه دارند و از طریق شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای تبلیغ می‌شوند. اما موسیقی ایرانی رسانه ندارد و این موسیقی در رقابتی نابرابر قافیه را به موسیقی‌های وارداتی باخته است.

 

اگر موسیقی در ایران را با غرب مقایسه کنیم، موسیقی کلاسیک در آنجا جایگاهی چون موسیقی ایرانی دارد.

بحث من موسیقی پاپ و کلاسیک نیست. من با موسیقی پاپ مخالف نیستم. معتقدم موسیقی پاپ نیز باید ریشه در فرهنگ ایران داشته باشد. اما موسیقی پاپ امروز ما عملا موسیقی پاپ غربی است. اگر با کشورهای عربی یا ترکیه مقایسه کنیم، می‌بینیم موسیقی پاپ آنها شرقی است و ریشه در موسیقی اصیلشان دارد. ملودی‌ها، روند ملودی‌ها و نوع سازبندی‌ها برگرفته از موسیقی سنتی آنهاست. اما موسیقی پاپ امروز ما بی‌هویت است و مشخص نیست متعلق به کجاست، نه به گذشته خودمان تعلق دارد و نه می‌توان با آن به تفکر فرو رفت، نه می‌توان با آن خوشحال بود. خیلی از پاپ‌های امروزی یک موسیقی افیونی غمناک است که خارجی‌ها به آن سیاه (dark) می‌گویند.

 

قبلا هم به همین صورت بود؟

قبلا موسیقی پاپ ما موسیقی برنامه گل‌ها بود. به دلیل وزن و جایگاهش، الان آن را موسیقی اصیل و سنتی می‌شناسند. آن زمان موسیقی گل‌ها، مردم‌پسند بود و بیشتر توده مردم ایران شنونده آن بودند.

 

کارهای تلفیقی گروه‌های جوان چطور؟ این آثار به ایرانی شدن موسیقی پاپ کمک نمی‌کند؟

همه کسانی‌که در عرصه موسیقی کار می‌کنند در جایگاه خودشان محترم ‌هستند. من صلاحیت آن را ندارم که در مورد کار این گروه‌ها قضاوت کنم. اما به نظرم هر کاری که به آشتی مردم با موسیقی ایرانی کمک کرده و نرم‌نرمک آنها را با ملودی‌های موسیقی اصیل ایرانی آشنا کند، ارزشمند است.

 

تجربه سمفونی جهان‌پهلوان تختی چطور بود؟

این سمفونی به رهبری آقای علی رهبری از چهره‌های جهانی موسیقی اجرا شد و آهنگساز آن پویا خادم از خانواده‌ای کشتی‌گیر بود.هر فردی که در خانواده فرهنگی یا ورزشی رشد می‌کند، دغدغه‌های فرهنگی و ارزشی در ذهنش ایجاد می‌شود که تلاش برای خلق اثر هنری در راستای آن دغدغه‌ها قابل تجلیل است. پویا خادم، تلاش کرده که از تختی به عنوان نماد یک‌سری از خصوصیات خوب انسانی یاد کند. تختی نماد خصلت‌های پهلوانی و منش‌های جوانمردی در جامعه ماست. به همین دلیل من هم با کمال میل پذیرفتم که آن را بخوانم.

 

در حال حاضر چه برنامه‌هایی دارید؟

در اردیبهشت کنسرت کویر را در تهران و چند شهر دیگر اجرا خواهیم کرد که مجموعه‌ای از تک‌قطعه‌های است که سال گذشته منتشر شده است.

 

روی آلبوم جدیدی کار نمی‌کنید؟

در حال کار بر یکی دو آلبوم هستیم که به امید خدا امسال منتشر خواهد شد. البته به‌دلیل این‌که به مرحله نهایی نرسیده است، صحبتی درباره آن نمی‌کنم.

علی لهراسبی بارون میزنه