وقتی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه «خواننده» می‌شود

16 فروردین 1396 5:15 ق.ظ مصاحبه های اختصاصی

محمدجواد موحد خواننده‌ای جوان و تازه کار است؛ مثل خیلی از خواننده‌های جوان که هر روز از گوشه‌ای سر بر می‌آورند اما یک ویژگی ماجرای محمدجواد را متفاوت می‌کند . او یک بچه حزب اللهی تمام عیار است که در دوران دانشجویی رئیس بسیج دانشگاه هم بوده. تقریباً در پس ذهن همه ما رفتار او تا حدی متناقض است.

 

به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک فرزند یک روحانی انقلابی و یک بسیجی دو آتیشه را چه به خوانندگی و موسیقی؟! احتمالاً مسیر زندگی‌اش را تغییر داده اما محمدجواد می‌گوید برعکس، این نیازها و ضرورت‌های امروز جامعه بوده که او را متقاعد کرده تا صدایی که بارها جوایز اذان و قرائت قرآن و تواشیح را گرفته، به پای موسیقی بریزد. او در سر سودای ایجاد فرم جدیدی در موسیقی ایران دارد. در ادامه گفت‌وگوی صمیمی ما با این خواننده آینده‌دار کشورمان را تقدیم می‌شود.

 

رشته دانشگاهی‌تان چی بود؟ چطور وارد کار خوانندگی شدید؟

من دانشگاه آزاد تاکستان مهندسی مکانیک خواندم. خانواده‌ام هم یک خانواده مذهبی و انقلابی است. پدرم سال‌های انقلاب در فیضیه درس می‌خوانده و در حمله سال 56 به فیضه مجروح می‌شود و فرار می‌کند. به هر حال اوج جوانی ایشان در انقلاب و جنگ گذشته است.

سال 75 بود که من اولین بار به صورت جدی دوره‌های قرائت قرآن رفتم و در مسابقات مختلف قرآن و اذان رتبه آوردم. یک گروه تواشیح هم داشتیم که سال 84 رتبه اول کشوری بدست آوردیم. یعنی فضایی که وارد شدم قرآن و عترت بود. سال‌هایی که دانشگاه بودم به شدت فاز بسیج دانشجویی داشتم و فعال بودم. مدتی هم مسئول بسیج دانشکده و مدت کوتاه‌تری هم بسیج دانشگاه شدم. چند ماهی هم در قرارگاه شهید باقری با بچه‌های خوب دانشگاه‌های تهران همکاری داشتم.

من اصلاً در فضای هنری نبودم تا اینکه سال 91 اتفاق جالبی برای من افتاد. مبلغی پول نیاز داشتم که نمی‌خواستم به پدرم بگویم. به دوستان سپرده بودم هرجا، هرکاری باشد انجام می‌دهم. یکی از دوستانم گفت یک شرکتی برای نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال به یک غرفه‌دار نیاز دارد. مبلغش هم برای چند روز کار همان حدودی بود که من می‌خواستم. بلافاصله قبول کردم. غرفه‌ای که من کار می‌کردم متعلق به سفیر فیلم بود و آقای رضوانی مسئولیت آن را بر عهده داشت. روز دوم به من گفت دوست دارم با هم همکاری جدی داشته باشیم. ورود من به تهران و کارهای هنری از همانجا بود.

 

کدام ویژگی شما برایشان جالب بود؟

روابط عمومی. من خیلی خوب محصولاتشان را پرزنت می‌کردم. اولش وارد بخش روابط عمومی شدم. بعد کم‌کم دیدم به تولید محتوا و تهیه‌کنندگی هم علاقه دارم لذا به معاونت تولید سفیر فیلم رفتم و دو سالی آنجا بودم. بعد از مدتی هم وارد باشگاه فیلم سوره شدم، معاون روابط عمومی قرارگاه شهید باقری هم بودم. همین دوره مسئله موسیقی هم مورد توجه من قرار گرفت. سوالات جدی داشتم که اصلاً می‌شود به این فضا ورود کرد یا خیر؟ آیاکسی که قرآن می‌خواند، می‌تواند موسیقی هم کار کند؟ هم از نظر شرعی هم از نظر فنی. یعنی نکاتی که مرتبط با حنجره اینها است.

 

از قبل هیچ برنامه‌ای برای موسیقی نداشتید؟

نه اصلاً. اولین بار در همان بسیج دانشجویی، معاون فرهنگی سازمان به من گفت چرا نمی‌خوانی؟ کم‌کم برایم سوال شد که آیا اصلاً این وسیله درستی هست که برای اهدافم از آن استفاده کنم؟ حدود یک سال این مسئله دغدغه من بود و از افراد مختلفی که در فضای فرهنگی هستند سوال می‌کردم. مثلاً با یک واسطه از حامد زمانی پرسیدم. گفتم تو قبل از من وارد شدی، خودت هم بچه مذهبی هستی. نظرت چیه؟ و افراد دیگر.

 

حامد زمانی چی گفت؟

می‌گفت من یک آدم هنرمند هستم که هنرم این است. هر وسیله‌ای که بتواند در راستای اهداف انقلاب اسلامی در چهارچوب دین تعریف شود از آن استفاده می‌کنم. کلیت موسیقی هیچوقت در دین به طور کامل نفی نشده است. پس من با رعایت اقتضائاتش از آن استفاده می‌کنم.

در مجموع من حرف آدم‌های مختلف را شنیدم و از هرکدام آن، بخش‌هایی که به نظرم معقول بود می‌پذیرفتم. در جمع‌بندی به دو نکته رسیدم. اولین مسئله واقعیت‌های اجتماعی فرهنگی بود. من نگاه کردم دیدم اگر محمدجواد موحد یک فرزند 10 ساله داشته باشد در سبد زندگی او چه چیزهایی هست؟ قطعاً بخشی از آن موسیقی است. حالا برای آدم‌های مختلف این فرق می‌کند. حالا اگر من بچه حزب‌اللهی برای آن برنامه نداشته باشم دیگران برنامه‌ریزی می‌کنند و وارد سبد می‌کنند. یکی هم نظر رهبر انقلاب بود. نظر ایشان درباره فضای موسیقی انقلاب موجب دلگرمی من شد. ایشان معتقدند ما در فرهنگ هم مانند اقتصاد باید تولید داشته باشیم. چون اگر تولید نباشد باید وارد کنیم. اگر من بچه حزب‌اللهی تولید نکنم، آن طرف می‌گویند «خوشگلا باید برقصن» و می‌رقصند[خنده]. شما ببنید سال 88 از داخل کشور برای خواننده خارجی شعر می‌گفتند، او می‌خواند بعد ارسال می‌شد به داخل و دست به دست می‌شد. آن زمان کسی را نداشتیم برای انقلاب کار انجام دهد. حداقلش این بود که اجازه نمی‌دادیم بازی کاملاً باخته نشان داده شود. ما سال 88 عرصه رسانه‌ای را باخته بودیم، عنایت اباعبدالله بود که نه دی رخ داد. در مجموع این دو موضوع قوت قلب من بود.

 

اولین کار شما در عرصه خوانندگی چی بود؟

اولین کار پارسال همین موقع بود برای تیتراژ برنامه «ماندگاران» بود که موضوعش راهیان نور دانش‌آموزان. آقای روشن‌بین پیشنهاد دادند. اینجا برای اولین بار در استودیو خواندم. گذشت تا یک ماه بعد همراه با آقای حقیقی کاری برای میلاد امیرالمؤمنین خواندم. کار خیلی تاپی نبود. این کار که پخش شد آقای صفایی‌فر از موسسه راه با من تماس گرفتند و گفتند صدای خوبی داری و بیا تا همکاری کنیم. نتیجه همکاری با راه را سال آینده خواهید دید. کار جدیدی در فرم و محتوا برای موسیقی عدالتخواهانه انجام دادیم. انشاءالله این کار تابستان امسال منتشر خواهد شد. امیدوارم که بتوانیم جریان جدیدی در این حوزه ایجاد کنیم.

 

یعنی شکل جدیدی از موسیقی ابداع کردید؟

بله، همه تلاش ما این است که در فرم موسیقی هم به مدل جدیدی برسیم.

بین صحبت‌ها اشاره کردید که یکی از دغدغه‌های شما حضور موسیقی در سبک زندگی و فرهنگ ما بوده است. وقتی کارهای شما و بقیه افرادی که در حوزه موسیقی انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند، مرور می‌کنیم، بیشتر آنها موسیقی سیاسی یا اجتماعی هستند. به نظر شما این سبک از موسیقی چقدر در سبد مصرف ما جا دارد؟

من معتقدم که موسیقی باید دغدغه‌مند باشد. اگر امروز فلان فیلم به خاطر هنرپیشه هندی فروش بالایی دارد، دلیل نمی‌شود که من همانطوری فیلم بسازم. در عرصه موسیقی هم اگر علاقه مخاطب بیشتر بر موسیقی عاشقانه است، دلیل نمی‌شود که من هم به این دلیل بروم موسیقی عاشقانه بخوانم. البته من برای تولید موسیقی عاشقانه درست هم برنامه دارم ولی در حال حاضر دغدغه اصلی من این نیست. معتقدم امروز ما حتی موسیقی اجتماعی هم نداریم. یعنی امثال کارهای آقای زمانی بیشتر سیاسی هستند که در جای خودش خیلی ارزشمند است. من می‌گویم ما موسیقی اجتماعی نداریم. موسیقی عاشقانه هم تا حدی زیر مجموعه این سبک موسیقی می‌شود. من دوست دارم در عین حالی که همه خط قرمزهای دین را رعایت می‌کنم موسیقی اجتماعی تولید کنم.

 

شما در خلوت آهنگ‌های کدام خواننده‌ها را گوش می‌کنید؟

من صدای چند نفر را حقیقتاً دوست دارم. واقعاً صدای حامد زمانی را خیلی دوست دارم. مخصوصاً کار «هفت تیر» را. حیف که یک مقاله سیاسی است و می‌خواهد به همه معضلات یکجا بپردازد. همایون شجریان هم گوش می‌کنم. محسن چاووشی و مهدی یراحی هم همینطور.

 

موسیقی خارجی چی؟

هنوز به آن مرحله نرسیدم[خنده]. نه ببینید معتقدم که آن موسیقی متعلق به فرهنگ آنها است. به جز برخی کارها مثلاً هالیوود در فیلم، بقیه هنرمندان کارشان بومی است.

 

با توجه به اینکه پدر شما روحانی هستند، مخالفتی با رفتن شما به سمت موسیقی نداشتند؟

خب ایشان در کرج شناخته شده هستند. با این حال همیشه با تمام مشورت‌ها و رهنمودهای ایشان ما آزاد بودیم که انتخاب کنیم. یک چهارچوب خیلی باز برای ما تعیین کردند که می‌توانیم در آن رها و آزاد انتخاب کنیم.

برای این کار هم ایشان خطوط قرمز آن را به من یادآور شدند بعدش هم گفتند با رعایت این نکات سعی کن کار خوب بسازی، من هم هر کمکی از دستم بیاید برایت انجام می‌دهم. مادرم هم همینطور. اصولاً با خانواده در چنین مسائلی مشکل ندارم.

 

کارها را پسندیدند؟

آره، چندتا از کارها را برای‌شان پخش کردم خوششان آمد، حتی نقد کردند، گفتند فلان جا صدایت مناسب نیست، آنجا خوب شده.

 

تا الآن اجرای زنده نداشتید؟

دوره‌ای که تواشیح کار می‌کردم که خیلی زیاد انجام دادم. کارهایی که تک خوانی هم داشت ولی نه در موسیقی هنوز وارد این فاز نشدم.

 

احتمالاً به زودی دعوت‌ها از شروع خواهد شد. استقبال می‌کنید؟

خب اگر دعوت کنند؛ حتما تجربه می‌کنم ولی هنوز خیلی به این موضوع فکر نکردم. البته واقعا دوست دارم یک روز اجرای زنده داشته باشیم برای همه مردم و حرف درست بزنیم. این حرف درست یک زمانی شعار دادن است، مثل «مرگ بر آمریکا». یک زمانی هم شعار دادن نیست. الآن کار آکادمیک در موسیقی هم شروع کردم و دوست دارم روزی کاری که کنم عموم مردم با آن ارتباط بگیرند.

 

برای چهارچوب‌های شرعی چه کار می‌کنید؟

ببینید واقعاً چیز مشخصی نداریم. من الآن می‌توانم قرآن را طوری برای شما بخوانم که شما از حال خودت خارج شوی. ما هیچ شعری بالاتر از قرآن نداریم که. خود قرآن هم می‌شود غنی خواند، پس نمی‌شود با این استدلال که من انقلابی می‌خوانم، کارم مشکلی ندارد پیش رفت. چیزی که من برای خودم قرار دادم این است که کار باید طوری باشد که مخاطب برای صدا و ملودی کار شما را گوش نکند، در درجه اول محتوا مورد توجه او باشد. هروقت کسی موسیقی من را گوش کرد و گفت به‌به، عجب صدایی، کار من مشکل دارد.

 

فکر کنم مخاطب هم تأثیر دارد. اتفاقاً ما که اولین بار کار شما را شنیدیم گفتیم عجب صدایی[خنده]

آره خب، باید تلاش کنیم در درجه اول محتوا مد نظر باشد. یعنی مخاطب نخواهد برای لطافت صدا کار را گوش کند. حالا اگر معتقد است صدا خوب است مسئله دیگری است. به هر حال دنیای پیچیده‌است. من برای خودم معیارهایی چیده‌ام و تلاش می‌کنم به آنها پایبند باشم.

حامد زمانی الکترون