اشتراک با دوستان

متن ترانه

رسید مژده ، رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و جنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

من ارچه در نظر یار ، من ارچه در نظر یار خاکسار شدم

رقیب هم رقیب هم چنین محترم نخواهد ماند

به مهربانی جانان ، به مهربانی جانان طمع مبر حافظ

که نقش جور و که نقش جور و نشان ستم ، نخواهد ماند

یک نظر کرد و گذشت ، یک نظر کرد و گذشت ، من نشناخته بو د ، من نشناخته بو د

اخه رنج و غم و درد ، اخه رنج و غم و درد ، با من امیخته بود ، با من امیخته بود

یک نظر کرد و گذشت ، یک نظر کرد و گذشت ، من نشناخته بو د ، من نشناخته بو د

اخه رنج و غم و درد ، به رخم تاخته بود ، با من امیخته بود

انکه بر جون و دلم مثل یک باد خزون تاخته بود ، من نشناخته بو د

انکه بر جون و دلم ، انکه از شاخه ی عمر ، من با سنگ غم انداخته بود ، من نشناخته بو د

اخه رنج و غم و درد ، اخه رنج و غم و درد ، با من امیخته بود

یادته خاطره ی برق نگاه ، یادته خاطره ی برق نگاه ، مثل اه ، مثل اه ، دامنش را بگرفت

رنگ و رویم چو بدید ، رنگ و رویم چو بدید ، رنگش باخته بود ، من نشناخته بو د

اخه رنج و غم و درد ، به رخم تاخته بود

یک نگه کرد و گذشت ، یک نگه کرد و گذشت ، من نشناخته بو د ، من نشناخته بو د

اخه رنج و غم و درد ، با من امیخته بود یک نگه کرد و گذشت ، گذشت ، گذشت

پری زنگنه نگاه