چگونه فرجام تلخ تکیه دولت و ساختمان اپرای تهران رقم خورد؟

17 تیر 1397 6:59 ق.ظ یادداشت

تئاتر موزیکال در دوره مشروطه با مضامین سیاسی اجتماعی اوج گرفت و در دوره‌ی پهلوی اول کارکرد تفریحی پیدا کرد. این‌گونه نمایشی هرچند در دوره پهلوی دوم رویکردی به هنر فاخر داشت؛ در دهه‌های اخیر به‌طور کلی منحل شد و پس از آن دیگر نتوانست روی پای خود بایستد.

به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک نمایش‌های موزیکال پانصد سال پیش از میلاد مسیح به‌وجود می‌آیند و در دوره قاجار به شکل تعزیه‌خوانی وارد جریان هنر ایران می‌شوند اما از همان ابتدای ورود، این هنر با فراز و فرودهای متعددی روبه‌رو می‌شود و سرانجام امروزه شاهد سکوت جریان نمایش‌های موزیکال در ایران هستیم.

سرآغاز شکل‌گیری تئاتر موزیکال

براساس شواهد تاریخی موجود؛ نمایش‌های موزیکال از دل نمایش‌های یونان باستان برخاستند. در واقع پانصد سال پیش از میلاد مسیح؛ تلفیق موسیقی و حرکات موزون روی صحنه توانستند تراژدی و کمدی‌های متعددی را خلق کنند.

نزدیک به دویست سال بعد از جریان تئاتر موزیکال در یونان؛ رومی‌ها نیز گونه‌ای از تئاتر کمدی موزیکال را خلق کردند که در قرون وسطی رونق بسیار داشت. در قرون دو`ازدهم و سیزدهم میلادی تئاترهای موزیکال مذهبی بسیاری نیز مثل نمایش موزیکال دانیال روی صحنه رفتند. این نمایش‌ها معمولا در کلیساها اجرا می‌شدند.

اما در حدود قرن هجدهم بود که اپراهای کمدی و باله اپرا در بریتانیا مورد توجه گسترده مردم قرار گرفت. یکی از این آثار که در بریتانیا شهرت بسیاری پیدا کرد و امروزه نیز به‌عنوان اثری تاریخی از آن یاد می‌شود؛ اپرای گدایان ( The Beggars oper) است. این اپرا در سال ۱۷۲۸ توسط John Gay با موسیقی Johann christoph pepusch روی صحنه رفت.

یکی دیگر از آثار ماندگاری که آن سال‌ها در آلمان ساخته شد؛ تراژدی اگمونت اثر یوهان ولفگانگ فون گوته با موسیقی لودویگ فان بتهوون بود که در سال ۱۷۷۸ ساخت آن به پایان رسید. در این تراژدی مبارزه اگمونت با دوک بزرگ آلبا نشان داده می‌شود و به نوعی می‌توان آن را بیانیه‌ای سیاسی علیه ظلم و استبداد دانست.

تکیه دولت، تعزیه‌خوانی و اولین گام‌ها به سمت نمایش موزیکال

در سه سفر رسمی ناصرالدین شاه به فرنگ بیش از یکصد کرور از خزانه ایران خرج شد و با کمال تاسف قدم بلندی در راه اصلاح و بهبود وضع مردم ایران برداشته نشد. معروف است که شاه عیاش قاجار از موسیقی اروپایی چیزی نمی‌فهمیده و عمیقا به آن دلبستگی نداشته است. اظهار رضایت او از برنامه‌های موسیقی و آواز و اپرا در اروپا بیشتر از آن جهت بود که این برنامه‌ها برایش تازگی داشت.

حاج مخبرالسلطنه هدایت می‌نویسد: در اپرای برلین از ناصرالدین شاه پرسیدند: از کدام قسمت ساز اپرا خوش‌ترش آمده است. گفته بود: قسمت اول، در ثانی زده بودند؛ قبل از آن، بالاخره کاشف به عمل آمده بود که موقع کوک کردن آلات منظور است که بی‌شباهت به درآمد ماهور نیست. (هدایت، ص ۶۵)

ناصر‌الدین شاه وقتی از سفر اول خود به فرنگستان بازگشت، تحت‌تاثیر آمفی‌تئاتر پاریس دستور ساختمان تکیه دولت را صادر کرد. ساختمان عظیم تکیه دولت که بعضی از جهانگردان و نویسندگان مغرب زمین آن را شبیه و از حیث عظمت نظیر آمفی‌تئاتر ورونا دانسته‌اند، در ضلع شرقی کاخ گلستان و در مجاورت شمس‌العماره قرار داشت و بنای سه طبقه بود. این سه طبقه‌ی گرد، در محوطه وسیعی قرار داشت و قطر آن به صورت تقریبی ۶۰ متر و ارتفاعش حدود ۲۴ متر و مساحتش را ۲۸۲۴ متر مربع ذکر کرده‌اند.

اما عظمت و جلال تکیه بیشتر به سبب مراسم پرشکوهی بودکه به نام تعزیه در آن برگزار می‌شد. در این مراسم در و دیوار را با چلچراغ‌ها، قالیچه‌ها، شال‌های کشمیری، تابلوهای نفیس و سایر اشیای پرقیمت تزیین می‌کردند. تزیین هر غرفه را یکی از رجال معروف و متمکن به عهده می‌گرفت و در نتیجه یک نوع رقابت مذهبی در این کار بین اشخاص ایجاد می‌شد و این امر تا حدی مبین خلوص عقیده ایشان به خاندان امام اول شیعه بود. جمعیت انبوه زنان سکوی مرکزی را احاطه می‌کردند و مردان در پشت سرایشان روی پله‌ها و در غرفه‌ها و اتاق‌ها جای می‌گرفتند.

مراسم تعزیه با ورود عده‌ای در حدود دویست نفر از مستخدمان درباره سلطنتی آغاز می‌شد که در دو صف به دنبال رئیس مستخدمان یا خوان‌سالار؛ ملایم و با وقار دور سکوی مرکزی می‌گشتند. آن‌ها همه لباس سیاه به تن داشتند و پس از مدتی نوحه‌سرایی و سینه‌زنی خارج می‌شدند.

بلافاصله پس از آنها جمعی در لباس عربی با شور و هیجان فوق‌العاده داخل می‌شدند و سینه می‌زدند و خارج می‌شدند و به دنبال آن‌ها گروهی سنگ‌زن به داخل می‌آمدند و پس از نوحه‌سرایی و زدن قطعات چوبی که در دست داشتند به یکدیگر، عزم رفتن می‌کردند و در همین اثنا صدای اندوه‌بار موسیقی به گوش می‌رسید.

تکیه دولت؛ محلی برای برگزاری نمایش‌هایی غیر از تعزیه

حسین نوربخش درباره اجرای نمایش‌هایی غیر از تعزیه در تکیه دولت می‌نویسد: علاوه بر تعزیه و تجسم واقعه کربلا که هر سال در دهه محرم و در تکیه دولت به موقع به اجرا گذاشته می‌شد؛ ناصرالدین شاه دستور برگزاری نمایش‌های دیگری هم داده بود که هیچ ارتباطی به عزا و سوگواری ماه محرم نداشت و صرفا نمایش‌های هنری بود. شاه که از همه چیز وسیله تفریح می‌تراشید در کار تعزیه و شبیه‌خوانی هم دخل و تصرف کرد و آن را وسیله‌ای جهت نمایش تجمل و جلال و شکوه و سلطنت خویش ساخت از جمله این نمایش‌های تفریحی تئاتر دره‌الصدف، مختار، امیرتیمور، یوسف و زلیخا، عروسی دختر قریش، سلیمان و بلقیس و موسی و فرعون بود. نمایش‌های تکیه دولت به قدری عالی و مجلل و سرگرم‌کننده بود که زن‌ها از صبح زود با چادر و چاقچور و روبنده و یک بقچه غذا به آنجا می‌رفتند و قبلا جا می‌گرفتند و حاضر بودند مهر خود را به شوهران‌شان ببخشند تا فقط یک مرتبه تنها یک نمایش تکیه دولت را ببینند ولی متاسفانه بیش از دو ماه از سال اینگونه نمایش‌ها برگزار نمی‌شد و تکیه دولت برپا نبود و مردم بی‌صبرانه منتظر فرارسیدن ایام عزای سال بعد بودند.

بهرام بیضایی در این‌باره می‌نویسد: ناصرالدین شاه به نمایش عروس بلقیس خیلی علاقه داشت و لااقل سالی دو مرتبه در تکیه دولت تعزیه عروس بلقیس به نمایش درمی‌آمد و ناصرالدین شاه و بانوان حرم سرا از پشت پرده طوری می‌خندیدند که صدای آنها تا توی بازار می‌رفت.

فرجام تلخ عظیم‌ترین ساختمان نمایش موزیکال ایران

در سال‌های آغاز دیکتاتوری رضاخان، یعنی پس از ۱۳۰۴ هجری شمسی، اجرای تعزیه و روضه‌خوانی رفته‌رفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیهٔ دولت به دستور رضاخان، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت. هرچند پس از شهریور ۱۳۲۰ دیگر بار سر برآورد، اما در برابر سرگرمی‌هایی همچون سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد.

تکیه دولت، عظیم‌ترین نمایشخانه تاریخ ایران، سالها متروک و نیمه‌مخروبه بود تا اینکه در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و به منظور ساخت بانک ملی شعبه بازار، آن را تخریب کردند و بیشتر بنای آن زیربنای بانک شد.

ایران و آمریکا؛ حرکت دوسویه در نمایش‌های موزیکال

در بحث موزیکال‌های آمریکایی؛ بررسی‌ها نشان می‌دهد که این نمایش‌ها به همراه موسیقی جَز و راک یکی از مهمترین دستاوردهای هنر آمریکایی برای فرهنگ عامه در سده بیستم بوده است. نمایش‌های موزیکال در آن دوره به سرعت توانست در سراسر جهان مخاطبان وسیعی را جذب کند و موجب لذت‌آفرینی برای مردم عامه شود. اینگونه از تئاتر که بیشتر در قالب کمدی موزیکال روی صحنه می‌رفت؛ در ابتدا هدف سرگرم ساختن بیننده از راه آمیختن نمایشنامه، دیالوگ‌های گفتاری، موسیقی، آواز، حرکات موزون و صحنه‌آرایی را داشت. البته در کنار این موزیکال‌ها نمایش‌هایی روی صحنه می‌رفت که با مبنایی جدی؛ بعضا در فضای غم‌انگیز به پایان می‌رسید. درحالیکه تئاتر موزیکال در آمریکا تبدیل به ابزاری برای فرهنگ عامه شده بود؛ اولین ایده‌های شکل‌گیری نمایشنامه‌های موزیکال به تاثیرپذیری از فرهنگ اروپایی در ایران آغاز شده بود. در این دوره که اولین موزیکال‌ها ساخته و اجرا شدند؛ نمایشنامه‌های متعددی به نام اپرا نوشته شد.

از آغاز دوره مشروطیت، فکر ایجاد نمایشنامه‌های موزیکال به‌وجود آمد. در این زمان عارف قزوینی (شاعر و تصنیف‌سرا) که با موسیقی نیز آشنا بود شروع به نوشتن چند اپرت کرد. گفتنی‌ست که آهنگسازان قفقازی اولین قدم را در راه آشنایی ایرانیان با اپرا و اپرت برداشتند و بسیاری از مسافران ایرانی اپرت‌هایی نظیر «آرشین مال‌الان»، «لیلی و مجنون»، «عاشق غریب»، «مشهدی عباد» و نیز اپراهایی از قبیل «اصلی و کرم» و «شاه اسماعیل» را در بادکوبه دیده بودند. علاوه بر آن برخی از نوازندگان و خوانندگان بادکوبه‌ای هم تعدادی از آثار ذکر شده را در تهران اجرا می‌کردند که اغلب با استقبال مردم مواجه می‌شد.

اما به تدریج کلمه اپرا و اپرت ورد زبان‌ها شد و بعضی از شاعران ایرانی نمایشنامه‌هایی به نام اپرا نوشتند. ازجمله میرزاده عشقی نمایشنامه‌ای به نام رستاخیز شهریاران ایران نوشت و عنوان آن را اپرا گذاشت. در زمینه اپرت، آهنگسازان ایرانی موفق‌تر بودند در این رشته، رضا کمال معروف به شهرزاد، نمایشنامه‌هایی تصنیف کرد که پری‌چهر و پری‌زاد و خسرو و شیرین از آن جمله‌اند. این نمایشنامه‌ها با کمک هنرپیشگان و خوانندگان کمدی موزیکال روی صحنه می‌آمد. هنرمندان و گروه باله ارامنه نیز در اجرای برنامه‌ها نقش اساسی داشتند.

وقتی موزیکال‌های آمریکایی به اجتماع و سیاست پرداختند

از حدود سال‌های ۱۹۲۰ طرح داستانی موزیکال‌ها باورپذیرتر و دامنه مضمون‌های آنها وسیع‌تر شد. در واقع در این دوره مشخصا نشان داده شد که موزیکال‌ها می‌توانند علاوه بر ساختار عامه‌پسند و تفریحی خود؛ به مباحث جدی اجتماعی و سیاسی نیز بپردازند و حتی حضور تاثیرگذارتری در هنر موسیقی و تئاتر داشته باشند.

یکی از موزیکال‌های سنت‌شکن دهه ۱۹۲۰ که به گونه نامتعارف داستانی جدی داشت؛ موزیکال Show boat با موسیقی جرم کرن و شعر آسکر همرستاین بود. این اثر برای نخستین بار روابط لطیف میان انسان هایی از دو نژاد مختلف را بر صحنه تئاتر موزیکال آورد. در دهه ۱۹۳۰ نیز برخی موزیکال‌ها درواکنش نسبت به بحران بزرگ اقتصادی و هجو بنیان‌های اجتماعی و سیاسی پرداختند. نمونه‌ای برجسته از این گونه موزیکال‌ها؛ موزیکال Of thee I sing ساخته جورج و ایراگرشوین است که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به تمسخر گرفت و اولین نمایش موزیکالی بود که جایزه درام پولیتزه را نصیب لیبرتو نویس خود ساخت.

ساختمان اپرایی که تبدیل به بانک رهنی شد!

وقتی رضاشاه خبر پیشرفت‌های کشور ترکیه را در زمینه‌های مختلف هنری شنید، تصمیم گرفت در رقابت با ترک‌ها دست به ساختن یک ساختمان اپرا بزند. به دستور او زمین مناسبی را در مرکز شهر و در خیابان فردوسی جنوبی به این کار اختصاص دادند و بدون مطالعه، مهندس جوان و کم‌تجربه‌ای را مامور ساختن اپرا کردند.

ساخت ساختمان اپرای تهران در سال ۱۳۱۵ آغاز شد. در مدتی کوتاه دیوارها بالا آمد و چون قصد گذاشتن سقف اپرا را کردند، با کمال تاسف متوجه شدند که محاسبه مهندس خارجی غلط بوده و پی‌های ساختمان قادر به تحمل سقف عظیم اپرا نیست. مهندس اپرا پیش از آنکه مواخذه شود؛ ایران را ترک کرد و دیگر خبری از او نشد.

از آن زمان چندین بار درصدد تعمیر و تکمیل ساختمان اپرا برآمدند اما این تلاش‌ها به نتیجه نرسید و سرانجام شهردرای تهران ساختمان ناتمام اپرا را به بانک ملی ایران واگذار کرد. بانک ملی هم این ساختمان را به بانک رهنی فروخت. ماه‌ها صرف ویران کردن اپرای ناتمام تهران شد و بعد از پایان ویرانی؛ بانک رهنی را روی آن ساختند. به این ترتیب پرونده ساختمان اپرای تهران بسته شد.

علی لهراسبی بارون میزنه