اشتراک با دوستان

متن ترانه

گر چه این دلبستگی های
زمینی خوب نیست
اتفاق است و می افتد
دل که سنگ و چوب نیست
با چنین شوق تماشای
من و زیبایی ات
صبر ممکن هم اگر باشد
دگر مطلوب نیست
کفر عشق آمیز شیطان
عبرت آموزم شده است
گرچه در نزد شما جز
بنده ای مغضوب نیست
نیست مولانا
جهان از شمس تبریزی پر است
تشنه جانی کو و گرنه
قحطی محبوب نیست
قفل ، قلف و مبتلا را
مفتلا گفتن خوش است
گر چه هر عاشق
که دست افشان شود زرکوب نیست
آسمانی یا زمینی
کاش عاشق می شدیم
گر چه این دلبستگی های
زمینی خوب نیست
رفته ای از بر ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوش در کعبه ی آهیم بیا
دوری ات بند غم افکند به پای دل مست
مست بودیم و پشیمان ز گناهیم بیا
زندگی چوبه ی دار و همه آویختگان
طالب صحبت آن مهر گیاهیم بیا
شمس خاموش شد از
دوری ات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا

گروه ۱۰:۱۰ اتفاق